اتاق فرار انيگما
اتاق فرار (Escape room) يك بازيِ فيزيكي - ماجراجويي است. در اين بازي، تيم‌ها در قالب گروه‌هاي 3 تا 5 نفره تشكيل شده و داخل اتاق فرار مي شوند. در، پشت سر آنها قفل شده و بازيكنان مي بايست با پيدا كردن سرنخ‌ها، حل كردن معمّاها، از سر گذراندن چالش‌هايي كه براي آنان طراحي شده و در قالب كار گروهي ظرف مدت 60 دقيقه راه خروج از اتاق فرار را پيدا كرده و از آن خارج شوند.

تئاتر تعاملي يه اجراي ساختار شكنانه ست كه بر خلاف تئاتر سنتي تماشاگر در جريان بازي دخالت داده ميشه. با توجه به اين كه طرفداراي تئاتر تعاملي معتقدن كه تئاتر ارسطويي به نوعي يه شيوه ي سركوب به شمار مياد و در اون همه چيز به تماشاگر تحميل مي شه، در تئاتر تعاملي تلاش شده تا فاصله بين تماشاگر و بازيگر از بين بره و در جريان بازي تفاوتي بينشون احساس نشه. تو تئاتر سنتي تماشاگر به شيوه اي منفعلانه مي شينه و به اجراي نمايش بقيه چشم مي دوزه ولي تو تئاتر تعاملي از قبل تدابيري انديشيده ميشه تا هر يك از تماشاگران هم بازيگر باشن و هم تماشاگر.

تئاتر تعاملي يا مشاركتي به نوعي فرايند محوره كه در جريان مشاركت و ارتباط دو طرفه بين بازيگران و تماشاگران نمايش، يك اجرا گردان كه جايگاهي شبيه به كارگردان در تئاتر سنتي داره، قرار مي گيره. اجرا گردان سعي مي كنه با پرسيدن سوال، تماشاگر رو ترغيب كنه تا در موقعيت نمايشي شركت كنه و به نوعي شرايط رو در راستاي حل مساله و بحران موجود پيش ببره. البته از نظر بعضيا اين نوع تئاتر تا حالا نتونسته موفقيت خارق العاده اي كسب كنه و يه جورايي اتلاف وقته.

ولي بايد قبول كنيم جذابيت هاي اين نوع از تئاتر به اين خاطر كه تماشاگر از حالت انفعال در مياد؛ خيلي هم زياد و هيجان انگيزه. علاوه بر اين؛ طبق قواعد اين تئاتر تو اين شيوه هيچ چيز از پيش تعيين شده نيست و هيچ كس؛ نه بازيگر و نه تماشاگر از پايان كار خبر نداره، واسه همين خلاقيت تو جريان بازي زياده كه اين باعث ميشه، هيجان حاكم بر فضا هم به ميزان قابل توجهي زياد بشه.

 

تئاتر تعاملي در اتاق فرار

 

البته هيجان انگيز ترين وجه تئاتر تعاملي؛ ابتكاريه كه طراحان اتاق فرار انجام دادن و اين تئاتر رو با بازي اسكيپ روم تركيب كردن كه به تجربه ميشه گفت؛ بهترين شيوه اجراي اين نوع تئاتر همون بازي تعامليه. بازي تعاملي كه به تازگي در بعضي از اتاق هاي فرار بهش پرداخته ميشه، نگاهي جديد و جسورانه به اتاق هاي فراره كه با تركيب تئاتر تعاملي و اسكيپ روم تلاش كرده تا افراد بيشتري رو به اين سبك علاقمند كنه. اين تركيب كه مي تونه باعث رشد و شكوفايي همزمان تئاتر تعاملي هم بشه، نقش بازيكن در فضاي اتاق فرار رو پر رنگ تر و موثرتر از قبل نشون ميده.

در بازي تعاملي در جريان بازي، بازيگر يا بازيگراني در اتاق فرار حضور دارن كه اصطلاحا بهشون اكتور ميگن، اكتورها كه معمولا نقش هاي متفاوتي تو اتاق هاي فرار ايفا مي كنن، با بازيكناني كه اتاق رو رزرو كردن وارد تعامل ميشن. اين اكتورها مي تونن تو قالب دوست، دشمن، قهرمان و حتي دشمن هاي افسانه اي در جريان بازي حضور پيدا كنن، پس بازيكنا بايد حسابي حواسشون جمع باشه .

 

اتاق فرار تعاملي

 

در هر صورت تو اتاق هاي فرار تعاملي، هم بازيكنا و هم اكتورها تلاش مي كنن تا با تكميل سناريوي بازي، شور و هيجان فضاي بازي رو بالا ببرن و اوقات خوشي رو براي هم بسازن. اتاق هاي فرار تعاملي مي تونه تو همه سناريوهاي اتاق فرار مثل ژانر ترسناك، معمايي، طنز و وحشت اجرا بشه و اكتور مي تونه در قالب نقش منفي يا مثبت ظاهر بشه و در پيشبرد سناريو، بازيكنا رو در جريان بازي همراهي كنه. ولي نكته مهم اينه كه حضور و نقش آفريني همه اكتورها كاملا در راستاي سناريو و موضوع داستان بوده و از پيش كاملا تعريف شده ست و طراح با پيش بيني همه حركات و رفتارهاي شما، اكتور رو به بازي اضافه مي كنه.

قطعا طراحي و ساخت چنين اتاقي؛ سخت تر و پيچيده تر از اتاق هاي فرار معموليه و كار طراحاي چنين اتاقي پر از فراز و نشيبه، چون طراحي تلفيقي كه جايگزين ساختار قبلي ميشه، احتياج به هوش و درايت داشته و طراح بايد حساب همه جا رو بكنه. به همين خاطر هر مجموعه اي از طراحي چنين اتاقي بر نمياد و در حال حاضر بازي هاي تعاملي موفق به طوري كه اكتور بتونه با توانمندي مسير بازي رو به جلو هدايت كنه و احساسات بازيكنا رو كنترل كنه، بسيار كمه.

ولي اگه با چيزايي كه گفتيم، شما هم اشتياق تجربه ي هيجان انگيز فرار از يك فضاي ترسناك تعاملي رو دارين، فقط كافيه يكم منتظر باشين تا مجموعه انيگما اتاق فرار جديد تعامليش رو افتتاح كنه. اتاق فرار "دلاك "، اولين اتاق فرار تعاملي اين مجموعه ست كه با اضافه شدن چاشني تئاتر، شما به عنوان بازيكن يه عضوي از اون سناريو در نظر گرفته ميشين كه اين مي تونه براي اونايي كه دوست دارن بازيگر بشن، خيلي هيجان انگيز و جذاب باشه. گيم مسترهاي فعال و حرفه اي مجموعه انيگما به بهترين شكل ممكن سناريوي داستان رو در كنار اكتورها و بازيكنا پيش مي برن كه كيفيت عملكرد اكتورها در كنار به بازي گرفتن بازيكنا اثر مستقيمي بر نتيجه ي بازي داره و اونو هيجان انگيز تر از قبل مي كنه.

قطعا تجربه چنين اتاقي اونم با مجموعه موفقي مثل انيگما كه كارهاي بسيار خوبي تو كارنامش داره، خالي از هيجان نيست، بالاخص كه قراره اين اتاق فرار كاملا با همه تجربه هاي قبلي شما فرق داشته باشه و با به چالش كشيدن شما به عنوان بخشي از بازيگرهاي مجموعه، ترس و هيجان بيشتري رو به بازي تزريق مي كنه كه بي شك حس و حال جديدي رو هم براتون به ارمغان مياره.

اتاق فرار دلاك مجموعه انيگما كه تو يكي از گرمابه هاي قديمي شهر كرج اجرا ميشه، به زودي آماده پذيرايي از بازيكناي حرفه اي و علاقمند به اين نوع از تئاتره. به صفحه رزرو بليط اتاق فرار بريد تا جزء اولين افرادي باشين كه اتاق دلاك رو تجربه مي كنن.

 

منبع: اتاق فرار انيگما


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ] [ ۰۸:۰۰:۱۵ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

به طور كلي كسايي كه به هر نحوي با اختلالات روحي و رواني دست و پنجه نرم مي كنن، معمولا از لحاظ جسمي كاملا سالمن ولي كم كم كه بيماري پيشرفت مي كنه، تواناييهاشون رو از دست ميدن و مشكلاتي براشون پيش مياد كه در شرايط حاد باعث طرد شدنشون از جامعه هم ميشه.

اين افراد كه اغلب از درون به مرز نابودي رسيدن، از مشكلات بسياري رنج مي برن و ثبات روحي و رواني ندارن. ويژگيهاي مشترك اينجور آدما معمولا ترس، فوبيا؛ پارانويا و... ست كه توجه فيلم سازان برجسته اي چون استنلي كوبريك، آلفرد هيچكاك، ديويد لينچ، كريستوفر نولان و... را جذب كرده و باعث به وجود اومدن آثار بي نظير و ماندگاري در دنياي سينما شده.

در اينجا به چند نمونه از بهترين هاي اين ژانر اشاره مي كنيم:

 

رواني

 

فيلم رواني ساخته آلفرد هيچكاك كه در فهرست" صد سال... صد فيلم "بنياد فيلم امريكايي رتبه هجدهم را به خودش اختصاص داده، يكي از بهترين فيلم هاي تاريخ سينماي جهانه كه بعضي از صحنه ها و سكانس هاش در ژانر تريلر بي نظير و بي سابقست. داستان اين فيلم در مور زني به نام ماريونه كه پول هنگفتي از رئيسش مي دزده و به مسافرخونه اي در حومه شهر پناه مي بره كه مردي به نام نورمن بيتز اونجا رو اداره مي كنه. اتفاقات شومي كه تو اين مسافرخونه براي ماريون ميفته، اونقدر تاثير گذاره كه بارها و بارها از سوي منتقدان و استادان دانشگاه مورد نقد و بررسي قرار گرفته.

پايان غير منتظره اين فيلم يكي ديگه از پايان بندي هاي ماندگار دنياي سينماست.

 

جوكر

 

اين فيلم روانشناختي يكي از بهترين فيلم هاي سال 2019 هم به شمار مياد. شخصيت اصلي داستان، آرتور، ذاتا انسان مهربونيه كه به قول خودش دوس داره تو دنياي پر از سياهي و فقر، لبخند را به لب همه بياره. آرتور كه گذشته و كودكيه بسيار سخت و ناراحت كننده اي داشته، در طول ساليان وقتي مورد تمسخر متمادي و آزار پي در پي مردم قرار مي گيره، هيولاي ناخودآگاهش به نام جوكر تبديل به خطرناك ترين جنايتكار شهر ميشه.

اين فيلم خلاقانه به خوبي اثرات مخرب زندگي در كلان شهر ها و تاثيرش بر روح و روان انسان ها رو به نمايش ميذاره.

 

جاده مالهالند

 

ديدن فيلم هاي روانشناختي بدون ديدن فيلم هاي ديويد لينچ قطعا ناقصه. جاده مالهالند يكي از بهترين فيلم هاي معماييه كه در مورد دختر جواني يه كه سرشار از اميد و زندگيه و واسه تبديل شدن به ستاره جديد هاليوود، رهسپار سفري به لس آنجلس ميشه. اونجا با زني آشنا ميشه كه بعد از يك سانحه رانندگي حافظه شو از دست داه و دچار فراموشي شده. دختر براي كمك به اين زن وارد ماجراهاي پيچيده اي ميشه كه بسيار تو در تو و عجيبه.

تو اين فيلم مرز بين خيال و واقعيت خيلي باريك و نامحسوسه. با توجه به اين كه صحنه هاي فيلم پر از سمبل و ديالوگ هاي پيچيده و سكانس هاي عجيبه، اين فيلم رو بايد چند بار ببينيش تا همه چيز دستگيرت بشه.

 

حس ششم

 

يه فيلم روانشناختي تمام عيار با المان هايي از ژانر فراطبيعي كه به خاطر پيچش غير منتظره داستاني اش بسيار محبوب و پر طرفداره. اين فيلم در مورد پسر نوجوونيه كه توانايي ديدن ارواح مردگان رو داره و اين تجربه ها، چالش هاي روحي و رواني بسياري براش درست كرده كه زندگي شخصي و تحصيليش رو تحت تاثير قرار داده. مادرش كه نگران وضعيت پسرشه، اونو پيش روان شناس متخصص كودكان ( با بازي بروس ويليس) مي بره تا با كمك اون بتونه از مشكلات پسرش كم كنه.

اين فيلم سكانس هاي بي نظيري داره كه مو به تن بيننده سيخ مي كنه و كمتر كسي انتظارش رو داره.

 

درخشش

 

يه فيلم بسيار زيبا و تاثيرگذار از استنلي كوبريك كه برگرفته از رماني به همين نام نوشته استفن كينگه. اين فيلم كه كمي از المان هاي وحشت رو هم داره، در مورد خانواده ايه كه تصميم مي گيره زمستان رو تو هتلي سپري كنن كه تو اين فصل به كلي تعطيله، واسه همين اونا حاضر ميشن در ازاي دستمزد از هتل مراقبت كنن. با به وجود اومدن اين شرايط پدر خانواده تصميم مي گيره از اين سكوت و فرصت استفاده كنه تا داستان ناتمامشو تموم كنه. اما شرايط جوري پيش ميره و وقايع به گونه اي رقم مي خوره كه اين تنهايي پيامدهاي شوم و منحوسي بر روح و روان اون به جا ميذاره.

تو اين ژانر فيلم هاي زيبايي مثل سكوت بره ها، باشگاه مشت زني، اولدبوي، يادگاري و ... هم قرار دارن كه هر كدوم به نحوي به وضعيت روحي ورواني شخصيت هاي داستان پرداختن. اين سبك از فيلم به اين دليل كه رابطه اي خيالي بين مخاطب و شخصيت هاي اصلي داستان ايجاد مي كنه و باعث درگير شدن مخاطب و چالش هاي رواني و ذهني شخصيت اصلي فيلم ميشه، خيلي پر طرفداره. در اصل اين فيلم ها براي اين ساخته ميشن تا با ذهن بيننده بازي كنن و با ايجاد صحنه هاي رازآلود و پيچيده تماشاگر رو مجذوب خودشون بكنن.

افرادي كه چنين فيلم هايي رو دوس دارن، علاوه بر فضاي رازآلود بودن حاكم بر اين فيلمها از دنبال كردن معماها و چالش هاي موجود تو فيلم هم لذت مي برن. اين افراد كه معمولا ترجيح ميدن جاي قهرمان داستان باشن، مدام تو ذهن خودشون خيال پردازي مي كنن كه اگه جاي قهرمان داستان بودن؛ اين اشتباه رو مرتكب نمي شدن.

اين افراد بهتره جاي خيال بافي به بازي اتاق فرار ي سري بزنن كه با شرايطي كاملا شبيه سازي شده ،بازيكنا رو در چنين محيط هاي چالش برانگيزي مانند فضاي اين جور فيلم ها قرار ميده. اتاقهايي مثل اتاق رواني با سناريويي پيچيده كه از همون اول مرز بين خيال و واقعيت رو از بين مي بره و بازيكن رو تو فضايي غوطه ور مي كنه كه كاملا شبيه فضاي داستان هاي ژانر روان شناختيه و بازيكن بايد با زيركي و استفاده درست از سرنخ ها خودشو از مخمصه اي كه توش گير افتاده؛ نجات بده.

دكتر هلمز يه قاتل رواني بالفطره ي باهوشه كه در سال 1983 با خريدن يه هتل در حوالي شيكاگو امريكا اونو به محلي براي رسيدن به خواسته ها و اميال شيطانيش تبديل مي كنه. اون كه با كشتن كارمندا و از بين بردن جسدشون، سعي در آروم كردن خودش داره، يه بيمار روانيه تمام عياره كه به هيچ كس رحم نمي كنه.

دكتر اچ اچ  هلمز هر چن وقت يه بار واسه استخدام كارگر هتل آگهي ميده و از بين اونا يه نفر رو انتخاب مي كنه تا به صورت آزمايشي چند روز اونجا كاركنه. در صورت استخدام، شمامي تونين خودتون رو محك بزنين و ببينين تا چه حد مي تونين تو شرايطي كه ترس و اضطراب سراسر وجودتون رو پر كرده، به عنوان يه بازيكن بر ترستون غلبه كنين و در شرايط بحراني تصميم هاي عاقلانه بگيرين.

مقابله با اين قاتل رواني كه اصلا كاراش از روي عقل و منطق نيست، قطعا خيلي دلهره آوره. ولي سرنخ هايي كه تو مسيرتون قرار داره به شما اين فرصت رو ميده تا با تحليل شرايط و وقايع به يه راه حل منطقي و درست برسين.

 اين اتاق با اين سناريوي جذاب و معماهاي منحصر بفردش منتظر همه اوناييه كه تصميم دارن علاوه بر تجربه يه سرگرمي جديد، خودشون رو به يه چالش سخت و پر التهاب دعوت كنن.

 

منبع: اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ] [ ۰۸:۱۳:۵۹ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

موضوع حضور جن و پري تو حمام هاي قديمي ايراني، تاريخي نسبتا قديمي داره، شايد به اندازه طول عمر خود حمام. به همين خاطر بعضيا حتي از رفتن به صحن حمام هم واهمه داشتن، چه برسه داخل دالان ها و خزينه هاي تاريك. جالب ترين حكايت در مورد افرادي كه از حموم رفتن مي ترسيدن، بر مي گرده به مظفرالدين شاه قاجار كه هر وقت هوس حمام به سرش مي زد، امير بهادر جنگ، وزير دربار رو به حمام مي فرستاد تا اجنه رو از اونجا دور كنه. البته اونايي كه مثل شاه مملكت وزير جنگ نداشتن، براي دور كردن اجنه، از جام چهل كليد استفاده مي كردن كه از برنج ساخته شده بود و دسته اي داشت كه اونو سوراخ مي كردن و يه سري دعاهاي مخصوص رو به خط خوش روي اون مي نوشتن.

در هر صورت انگار ارتباط مستقيمي بين جن و حمام هاي قديمي وجود داشت، يعني اولين چيزي كه معمولا از خزينه ها و دالان هاي تو در توي حمام هاي قديمي به ذهن مياد، وجود موجوداتي عجيب و غريبيه كه هر كسي يه اسمي براش ميذاشت. جن ها هميشه پاي ثابت ماجرا هاي حمام هاي قديمي، قنات ها و قلعه ها بودن كه بعيد مي دانم اين افسانه ها واقعي باشن، ولي داستان هاي زيادي از اون دوران نقل ميشه كه همش رو هم نبايد به حساب ديدن سايه و توهم باطل گذاشت.

جن در اصل يه لغت عربي به معني موجود پنهان و ناديدنيه و در فارسي به جاش از لغت پري استفاده مي كنن. در باور عامه جن به شكل انسانه كه پاهاش مثل بز سم داره، رنگ موهاش بوره كه مژه هاي درازش با مژه انسان فرق داره. اين موجود كه مي تونه به انسان آسيب هم برسونه، تو جاهاي ترسناكي مثل حموم هاي قديمي، قلعه ها و عمارت هاي متروك و... زندگي مي كنه.

روزگاري بر اين باور بودن كه جن ها شب ها به حمام ميرن و مراسم عروسي و عزاي خودشون رو تو حمام برگزار مي كنن، به همين خاطر خيليا از اين كه شب ها به حمام برن خودداري مي كردن. حتي بعضيا عقيده داشتن كه جن ها براي اغفال و فريب مردم و كشوندنشون به گرمابه، زودتر از موقع مقرر تو بوق حمام مي دمند. واسه همين اگه كسي بنا به هر دليلي، يه وقتي هم مجبور مي شد؛ صبح خيلي زود يا شب هنگام به حمام بره، سعي مي كرد خيلي با احتياط تو حمام قدم برداره و با هر بار آب گرم ريختن روي سر و بدنش يه" بسم الله الرحمن الرحيم" بگه تا هم اجنه رو از خودشون دور كنه و هم آسيبي بهشون نرسونه. البته بيشتر آدما از اين مي ترسيدن كه خدايي نكرده؛ بهانه اي دست جن ها بدن و مثلا بچه هاشونو با آب گرم بسوزونن، كه در اون صورت گرفتار عذاب اجنه كافر ميشدن. تو اين بين عده اي هم معتقد بودن كه ذكر" بسم الله "به نوعي دعوت از اجنه ست و بايد ذكر رو به صورت كامل بگي تا بتوني از شر اجنه در امان بموني.

در هر صورت بعيد نيست تو دوراني كه هنوز برق نبود، مردم هر تاريكي يا سايه اي را به حساب اجنه بذارن. البته آدمايي هم بودن كه تخيلات خودشون رو با آب و تاب واسه ديگران تعريف مي كردن و از اجنه اي مي گفتن كه ديدن و تو مراسم عروسيش شركت كردن. در اون دوران كه خبري از فيلم و سينما نبود، اين داستان گوييها حكم ژانر وحشت رو داشت كه افراد از شنيدنش هم وحشت مي كردن و هم لذت مي بردن.

در اون زمان ها يه سري  افراد هم براي تجربه حس ترس و هيجان به گرمابه ها مي رفتن. واسه اونا گرمابه فقط جايي واسه استحمام نبود، بلكه يه مكان وهم اور و خوفناك بود كه خزينه هاي تنگ و تاريكش حس ترس نفس گيري رو بهشون القا مي كرد. ترس لذت بخشي كه الان هنگام ديدن فيلم ترسناك به آدم دست ميده.

اگه واقعا به شنيدن اين جور داستاناي ترسناك علاقه دارين و هر چن وقت يه بار پاي صحبت مادربزرگا و پدربرگا ميشينين تا ماجراهايي از اون دوران براتون تعريف كنن. بهتون پيشنهاد ميدم به جاي تخيل شرايط ترسناك، به يه مكان واقعي و پر از توهم سر بزنين و حسي دقيقا شبيه به آنچه كه تو داستانها شنيدين رو لمس كنين.

اتاق فرار ترسناك با سناريوهاي جذابي كه روايتگر ترس و دلهره هستن، جوري مخاطب رو جذب مي كنن و باعث تحريك حس كنجكاوي و ماجراجويي بازيكنا مي شن كه همين باعث غوطه ور شدن تو فضاي داستان و درگير شدن با سناريو ميشه. البته بايد به اين نكته توجه داشت، آدمايي كه علاقمند به ژانر روح و تسخير هستن، انقد داستان در اين مورد شنيدن كه اگه سناريوي اتاق فرار فيك و غير واقعي به نظر بياد، از همون اول احساس كسلي و دلسردي مي كنن و قطعا از همراهي با جمع لذت نمي برن.

 

اسكيپ روم دلاك

 

اگه جزء آدماي سخت گيري هستين كه هر چيزي راضيتون نمي كنه، يه پيشنهاد فوق العاده وجود داره كه اصلا قابل قياس با بقيه اتاق هاي فرار ديگه نيست. مجموعه انيگما متشكل از يه تيم حرفه اي و زبده تلاش كرده تا از همون اول ماجرا، با يه سناريوي قوي و استخون دار، بازيكنا رو شيفته و شيداي ادامه ماجرا كنه. مجموعه اتاق فرار انيگما براي شما ي پيشنهاد جذاب داره و اونم بازي تو ي فضاي 1000 متري گرمابه محسن هست. يعني شما واقعا وارد ي حمام عمومي قديمي ميشيد و اين بازي براي گروه هايي با تعداد بالا بي نظيره. اتاق فرار دلاك بزرگترين و پرمعماترين اتاق فرار ايران هست و زمان بازي هم حدود 3 تا 3.5 ساعت هست. وقتشه كه براي رفتن به اتاق فرار دلاك كه تو سال 1401 تاسيس شده گروهتو باخبر كني.

خاطره اي كه از اين اتاق خواهيد داشت به اندازه همه داستان هاي ترسناك مربوط به حمام هاي قديمي دلهره آور و هيجان بخشه كه به يكي از بهترين تجربه هاي دور هميتون تبديل ميشه.

 

منبع: اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ] [ ۱۰:۴۲:۳۵ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

هيجان را مي توان به دو نوع هيجان مثبت و هيجان منفي تقسيم بندي كرد. به هيجان هايي مانند عشق، شادي، خنده و گريه از سر شوق هيجان مثبت و به هيجان هايي مانند اضطراب، افسردگي، خشم، حسادت، ترس، احساس گناه، احساس ناكامي و غم هيجان منفي مي گويند. درباره هيجان هاي منفي يك نكته را فراموش نكنيم و آن اين كه هر هيجان منفي هم الزاما و كاملا منفي نبوده و بستگي به ميزان «تاثيرگذاري» آن حس روي فرد دارد.

۴ هيجان اصلي

خشم

خشم نوعي هيجان و وضعيت رواني است كه در نتيجه آزردگي شديد افراد به وجود مي آيد. از جمله علائم ظاهر شدن اين اين نوع از هيجان افزايش فشار خون، افزايش تعداد ضربان قلب و افزايش ميزان آدرنالين ترشح شده در خون مي باشد. بنابراين خشم نوعي هيجان است كه مغز ما نسبت به درد وارد شده از خود بروز مي دهد.

غم

نوع ديگري از هيجان، غم است. غم احساسي است كه در نتيجه وارد شدن ضرر به فرد يا از دست دادن چيزي يا كسي ايجاد مي شود. اين نوع هيجان معمولاً با اشك، كاهش انرژي بدن و انزوا خود را نشان مي دهد. البته، اين نوع از هيجان يك امر طبيعي در همه افراد است اما افزايش بيش از حد اين هيجان به همراه اضافه شدن عوامل استرس زاي ديگر ممكن است افسردگي را در افراد ايجاد كند.

ترس

ترس نوعي از هيجان است كه در واكنش فرد نسبت به خطرات واقعي پيرامون خود به وجود مي آيد و يك هيجان ناخوشايند مي باشد. برخي از نظريه پردازان مانند جان واتسن و پال اكمن، ترس را واكنشي به محرك هاي منفي خاص مي دانند كه از ساز و كارهاي بقا مي باشد

شادي

هيجان خوشحالي يك حالت رواني در افراد همراه با احساس لذت، عشق، خوشبختي و شادي مي باشد. محققان به اين نتيجه رسيده اند كه شادي منجر به تقويت سيستم دفاعي بدن و تقويت سيستم اعصاب خواهد شد . بنابراين از اين نظر يكي از زيباترين هيجان ها نيز مي باشد زيرا بسيار براي شما خوشايند بوده و براي جسم شما مفيد است.

هر يك از اين ۴ هيجان اصلي در زندگي بسيار اتفاق مي افتند و ما در كل زندگي با آن ها سر و كار داريم، البته ميزان مزايا يا معايبي كه هر يك از اين هيجان ها براي ما دارند بستگي به شدت آن ها نيز دارد. شما نيز در زندگي روزمره خود همراه با انواع مختلف هيجان ها دست و پنجه نرم مي كنيد و اين روند از دوران نوزادي شروع شده است. حال برخي از هيجان ها لذت بخش هستند (مانند شادي) و برخي ديگر آزار دهنده و ناخوشايند (مانند غم) مي باشند.

بازي ها و تخليه هيجان

پرداختن به بازي هاي هيجان انگيز براي تخليه سطحي هيجان مناسب بوده و راهي براي ايجاد شعف و شادي است. به همين دليل اين قبيل بازي ها و ايجاد هيجان مي تواند تا حدي بهداشت رواني جامعه و فرد را تامين كند. براي مثال تماشاي فوتبال يا رفتن به استاديوم، سطح انرژي رواني فرد را بالا مي برد. اين مساله، باعث ايجاد شادي در فرد و در نتيجه در جامعه مي شود، اما اگر مشكل فرد عميق باشد، بازي هايي كه براي تخليه هيجان طراحي مي شوند، تاثير چنداني روي فرد نداشته و باعث درمان او نمي شوند. در كل، انجام اين بازي ها و هر تفريحي به شيوه درست مي تواند باعث شادي شود.

 

اتاق فرار رويا سراسر هيجان

فكر كن چشماتو ببندي و وقتي دوباره بازشون ميكني يهو يه جاي خيلي عجيب و رنگارنگ باشي كه هيچ خاطره اي ازش نداري و برات كاملا جديده.

ديوارا، زمين، نور و هرچي كه دور و برته رو تا حالا اينجوري كنار هم نديدي.

خيلي زود متوجه ميشي كه اين دنياي فانتزي هم قوانين خاص خودش رو داره و براي خارج شدن ازش، بايد محدوديت ها رو كنار بزاري.

اتاق رويا بر پايه فعاليت بدني هست.ابتداي بازي اتاق فرار به شما كلاه مخصوص داده ميشه.

تم اين اتاق كاملا فان هست و البته پر از هيجان و اتفاقات باحال و خنده دار براي شما و گروهتون.

اتاق فرار رويا همونجاييه كه ميتوني توش هيجان ماجراجويي ها رو فراتر از واقعيت و بدون حد و مرز در اتاق فرار انيگما تجربه كني!

 

منبع: اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ] [ ۰۹:۲۹:۲۷ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

نحوه انتخاب اتاق فرار يكي از موارد مهم در هنگام بازي 60 دقيقه اي است، خصوصاً اگر با گروهي هستيد كه قبلاً اين اتفاق را تجربه نكرده اند. اولين نكته اي كه بايد در ذهن داشته باشيد سطح دشواري است كه مي خواهيد دنبال كنيد.

برخي از اتاق ها چالش برانگيزتر از اتاق هاي ديگر هستند و اتاق فرار انيگما مي تواند به شما كمك كند تا بر اساس مهارت هاي حل معما و فرار از اتاق، سطح مناسب اتاق را براي خود انتخاب كنيد. فضاي اتاق فرار براي افراد مبتدي معمولاً براي كساني است كه تجربه اي در رويدادهاي اتاق فرار ندارند و نمي دانند چه وقايعي انتظار آنان را ميكشد! برخلاف تصور عمومي، ممكن است براي گروه شما لذت بيشتري داشته باشد كه قبل از رفتن به اتاق هايي با معماهاي پيشرفته، در سطح مبتدي خود را محك بزنيد.

يك اتاق با سطح متوسط ​​براي افرادي كه قبلا بازي اتاق فرار را انجام داده اند اختصاص داده شده است، انتظارات آنها از بازي، يك پايان بي نقص و بدون اتلاف وقت مي باشد. به همين ترتيب، يك اتاق فرار پيشرفته براي افراد و گروه هاي ماجراجو كه قبلاً اتاق فرار را زياد تجربه كرده اند، مناسب است و آنها ترجيح مي دهند اتاقي را انتخاب كنند كه به آنها كمك كند حتي قبل از اتمام وقت، در تفكر و منطق خود فرو روند.

فرار از اتاق همچنين توسط معماهاي مختلف كه در اتاق گنجانده شده طبقه بندي مي شود. همانطور كه همه ما مي دانيم، روش هاي مختلفي براي حل هر معما يا انجام يك بازي وجود دارد. براي بعضي، نقاط قوت در منطق نهفته است، ديگران چشم جستجو دارند، در حالي كه بقيه در فعاليت هاي بدني سرآمد هستند. اين سه مورد (منطق ، جستجو و فيزيكي) همگي براي هر اتاق معماهاي اتاق فرار موجود هستند.

انتخاب امكانات و تم اتاق فرار

امكانات اسكيپ روم داراي سه دسته كلي است كه تجربه بازيكن را هدايت مي كند: ماجراجويي، رمز و راز و وحشت. هر موضوع داراي يك نوع سختي است كه از سختي كم تا زياد متغير است. گروه خود را بسنجيد و ببينيد به نظر شما كدام سطح و موضوع براي گروه شما بهترين يا سرگرم كننده است. بالاخره شما دنبال تجربه هستيد نه استرس!

ماجراجويي

اين اتاق در بخش سختي كم طبقه بندي مي شود. به اين معني كه بازي زمان بندي شده است، اما به اندازه ساير اتاق ها داراي سختي زياد نيست. تم ماجراجويي براي هر بازيكني كه مي خواهد اوقات خوبي داشته باشد، بخندد، سرگرم شود و معماي آن سبك باشد عالي است.

رمز و راز و تعليق

اتاقي با موضوع رمز و راز كه در بخش متوسط ​​طبقه بندي مي شود و مي تواند جهشي از تاريكي، صداهاي شبح وار، مضامين زندان يا فرار از دست يك قاتل رواني مثل اتاق رواني وجود داشته باشد. اگر دوست داريد ضربان قلب خود را تندتر كنيد، اين يك اتاق مناسب براي شما و گروه شما است.

يك اتاق را بر اساس اندازه گروه خود انتخاب كنيد

در حالي كه مي توانيد از هر اتاق تم براي گردش گروهي خود استفاده كنيد، برخي از موضوعات اتاق فرار وجود دارد كه براي گروه هاي بزرگتر بر اساس تنظيمات مناسب تر است. براي گروهي كه بيشتر از تايمرهاي اول تشكيل شده اند، انتخاب اتاقي كه همه از آن لذت ببرند ضروري است! اين مي تواند به معناي يك اتاق ماجراجويي ملايم يا موضوع معمايي/تعليق متوسط ​​باشد.

در اتاق فرار انيگما هر اتاقي را كه انتخاب كنيد، نياز خود را مشخص كرده ايد. تم اتاق فرار خودتون رو بسته به شخصيت خودتون انتخاب كنيد و اين جمله كه ترسو هستم اما شايد در اتاق فرار نترسم اشتباه محض است. اتاق فرار رو جوري انتخاب كنيد كه بهش علاقه داريد:

شاد و هيجاني: اتاق رويا

ترسناك: اتاق كلبه

ترسناك مهيج: اتاق رواني

تاريكي مطلق و ترس و دلهره: اتاق تسخير

معمايي: اتاق قتل مرموز

معمايي مهيج: اتاق جنگ

دلهره آور و بسيار ترسناك: اتاق هالاي پوزان (اتاق فرار كرج)

 

منبع: اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ] [ ۱۰:۰۰:۲۵ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

همين حس كنجكاوي كه شما رو به سمت اين مطلب كشوند باعث شد كه ما بريم دنبال معماهايي كه تا حالا حل نشده و هنوزم بصورت مرموز باقي موندن. يادمه تو بچگيامون همش دنبال نقشه گنج بوديم و ديدن كارتون هايي مثل گاليور و خانواده دكتر ارنست باعث ميشد كه همش دنبال رفتن به ي جاي عجيب و غريب يا پيدا كردن نقشه گنج باشيم. در واقع ما عاشق حل كردن معماهاي گنجونده شده تو نقشه هاي گنج بوديم و با همين حس تا اين سن بزرگ شديم. هنوزم كه هنوزه تا ي فيلم معمايي جنايي پخش ميشه تا تهشو درنياريم ول كن ماجرا نيستيم و وقتي نقش اصلي فيلم تمام معماها رو حل ميكنه و به جواب ميرسه ي جوري خوشحالي ميكنيم انگار پاي فوتبال نشسته بوديم و تيم ما دقيقه 90 گل زده و قطعاااا با صداي بلند ميگيم: ديدي من گفته بودم تهش اينجوري ميگه. حالا اگه بفهمي هنوزم معماهايي هستن كه حل نشده، چه حسي پيدا ميكني؟ مو به تنتون سيخ شد؟

هرچي علم پيشرفت كرد و لايه هاي گسترده تري از اون براي انسان مشخص شد، سوالا هم عجيب غريب تر و بيشتر شدن، واسه همين انسان ها هم با انواع پژوهش ها و تحقيقات تلاش مي كردن تا جواباي درست رو پيدا كنن. به طوري كه الان خيلي از سوالايي كه شايد تو اعصار گذشته دليل و منطقي براش پيدا نمي شد، با پيشرفت دانش، دلايلي كاملا واضح و منطقي دارن.

اين چرخه كه در طول قرن ها هم چنان ادامه داره، هميشه هم موفق نبوده و هنوز هم معماها و سوالايي وجود داره كه هيچ جواب واضح و مشخصي واسش پيدا نمي شه. البته كسايي هم هستن كه معتقدن اين سوالا و معماها بي جوابن و هر چه از عمر بشر بگذره و علم و دانش پيشرفت كنه، باز هم لاينحل و بي پاسخ مي مونن.

در اينجا به چند نمونه از معماهاي حل نشده و سرگرم كننده كه هنوز براي پژوهشگران و دانشمندان ناشناخته ست، اشاره مي كنيم:

دست نوشته هاي ووينيچ

كتاب دست نوشته هاي ووينيچ ( Voynich manuscript ) كه در سال 1912 بدست آمده، كتابيه 240 صفحه اي كه به خطي عجيب و نامعلوم نگاشته شده كه در اون تصاويري رازآلود از گياهان و نمودارهاي عجيب و غريب ديده ميشه. اين كتاب كه لقب مرموزترين كتاب خطي دنيا رو به خودش اختصاص داده، نويسنده نامعلومي داره و تا حالا رمز گشايي نشده.

مثلث برمودا

برمودا يه گروه جزيره تحت حكمراني دولت بريتانيائه كه 138 جزيره داره و در اقيانوس اطلس شمالي قرار گرفته. مهم ترين رمز و راز اين مثلث برمي گرده به ناپديد شدن كشتي ها و هواپيماهايي كه تو اين محدوده در حال حركت بودن. نخستين گزارش ثبت شده از اين منطقه اشاره داره به گزارش كريستف كلمب كه گفته بود قطب نما تو اين محدوده جهت هاي عجيبي رو نشون مي داد.

تو همين دو دهه گذشته، دو ناپديدي در مثلث برمودا اتفاق افتاد؛ يكي در سال 2015 كه يه كشتي حمل بار با 33 نفر خدمه كه در طوفان گير افتاده بود؛ براي چند هفته ناپديد شد و بعد از چند هفته كشتي بدون هيچ اثري از خدمه پيدا شد، ديگري هم يه هواپيما با چهار مسافر، كه هنوز هيچ اثري ازشون پيدا نشده.

اين پديده هم تا حالا تو دنياي علم، ناشناخته و بي پاسخه.

مجسمه كريپتوس

اثر زيباي جيم سنبورن كه در محوطه آژانس اطلاعات مركزي در لانگلي، ويرجينيا قرار داره علاوه بر زيبايي، يه اثر معمايي حل نشده هم به شمار ميره. اين اثر شامل 1800 نويسه ( Character ) هست كه از دل يه رمان قديمي بيرون اومده و چهار پيغام رو تشكيل ميده. البته تقريبا كل اين معما حل شده ولي بخش سخت ماجرا يعني قسمت چهارم با 95 نويسه باقي مونده كه جزء سخت ترين كدهاي شناخته شده محسوب ميشه.

اين مجسمه يه چالش واقعي واسه اوناييه كه ادعاي رمز گشايي دارن.

صفحه فستوس

قطعا عجايب هفتگانه جهان بدون نام اين صفحه كامل نميشه، اين لوح كه متعلق به 1700 سال قبل از ميلاد مسيحه، توسط يه باستان شناس ايتاليايي به نام لويجي كشف شد. بررسي ها نشون ميده اين اثر حاوي 45 علامت مجزاست كه نگارشش به صورت ساعت گرد به سمت مركزه، ولي تا حالا هيچ كس نتونسته اين لوح رو رمز گشايي كنه.

با توجه به اين كه رمز نگاري عجيب و غريب اين لوح به هيچ يك از نوشته هاي اون دوره شباهت نداره، بعضيا اين اثر رو به تئوري فضانوردان باستاني ربط ميدن.

رمزهاي بيل سايفر

اين مجموعه در اصل سه متن رمز نگاري شده ست كه نقشه اي از يك گنجينه باستاني دفن شده در زير زمين رو نشون ميده، متن اول در مورد مكان گنجينه ست كه هيچ وقت رمز نگاري نشده، متن دوم كه حل شده، محتواي اين گنج رو نشون ميده كه شامل طلا، نقره و جواهراتي مانند الماسه، ارزش اين دفينه 43 ميليون دلارتخمين زده شده، رمز سوم هم در مورد اسم صاحبان گنج و نزديكاشونه.

از اونجا كه قسمت اصلي گنج يعني محل اون هنوز رمز گشايي و شناسايي نشده، بهتون پيشنهاد مي كنم، تا اونجا كه امكان داره  مهارتهاتون تو اتاق فرار رو افزايش بدين، شايد شما اوني باشين كه اين مجموعه با ارزش رو شناسايي مي كنه.

قطعا اسرار و معماهاي لاينحل دنيا به همين چند مورد ختم نميشه و سوالات و مسائل زيادي وجود داره كه نه تنها تا حالا هيچ پاسخي براش پيدا نشده؛ بلكه شايد سال هاي سال هم بدون جواب بمونن. بايد بپذيريم كه جهان پر از شگفتيه و هميشه رازهايي وجود دارن كه هيچ توضيح منطقي و درستي براشون وجود نداره. اين رازها مي تونن درمورد ارواح و بشقاب پرنده ها باشن تا قتل و ماجراي گم شدن افراد. بديهيه كه انسان هاي كنجكاو براي رسيدن به جواب سوالايي كه تو ذهنشون دارن، هيچ وقت دست از تلاش بر نمي دارن.

قطعا انكار توجيه مناسبي براي اين شرايط نيست و انسان جستجوگر و كنجكاو همواره در تلاشه تا با درگير شدن با اين اسرارهاي حل نشده، مغزش رو به چالش بكشه و تو اين مسير مثل يه كارآگاه ماهر به تجربه اي منحصر به فرد دست پيدا كنه.

براي رسيدن به چنين مرحله اي، مغز انسان مثل هر مهارت ديگه اي احتياج به تمرين و ممارست داره تا با تكرار و آزمون و خطا به سطح گسترده اي از توانايي ها دست پيدا كنه و بتونه بر هيجان ناشي از برخورد با معماهاي سخت فائق بياد. با زياد شدن اين مهارت فرد مي تونه با خونسردي و آرامش به محك زدن مهارت هاي كاراگاهيش بپردازه و لذتي وصف ناشدني از شرايط و وقايع رو نصيب خودش بكنه.

براي رسيدن به اين مرحله، واقعا لازمه كه افراد علاقمند در شرايط مشابه با معماهاي واقعي روبرو بشن، شرايطي مانند اتاق فرار تو مجموعه ي انيگما كه كاملا تداعي كننده معماها و پازل هاي واقعيه و يه چالش پر فراز و نشيب واسه مغز به شمار ميره. البته تو اين مجموعه معماي غيرقابل حل نداريم، چون طبق نظر كارشناسا در صورتي كه معما خيلي سخت يا غير قابل حل باشه، بازيكن رو دلسرد مي كنه كه اصلا خوشايند نيست. با اين وجود تعدادي از معماهاي مجموعه خيلي دشوارن كه لازمه بازيكنا با دقت و تيزبيني همه سرنخ هايي كه تو اتاق قرار داره رو دنبال كنن كه همين انگيزه اي ميشه واسه پيدا كردن راه حل و رسيدن به هدف نهايي.

در هر صورت حل كردن معما و قرار گرفتن تو شرايط رمزآلود ميتونه جذابيت هاي خاص خودشو داشته باشه كه واسه افراد كنجكاو هم يه سرگرمي فوق العادست و هم يه تمرين واسه مغز، از نظر علمي هم حل كردن پازل، جدول و... مغز رو فعال و شاداب نگه مي داره.

بودن تو محيط ها و فضاهاي معمايي كه شرايط واقعي رو براي مغز تداعي مي كنه مثل اتاق جنگ، به مراتب اثر بخشي بيشتري نسبت به بازيهايي مثل شطرنج و جدول داره و طراحان مجموعه انيگما با آگاهي از اين موضوع تلاش كردن هم در طراحي معماها و هم در طراحي سرنخ ها به نوعي مغز رو به چالش بكشن و همه عوامل رو جوري در كنار هم قرار بدن تا مغز بتونه رفته رفته مهارتهاشو بيشتر كنه و با فائق اومدن بر ترس در شرايط بحراني، تصميم هاي درست و منطقي بگيره. كنترل هيجان و قرار دادن مغز در شرايط تصميم گيري منطقي، مهارتيه كه تو اتاق هاي فرار مجموعه انيگما بهش توجه خاص شده و سعي كردن تا با قرار دادن بازيكنا در جريان بازي، به صورت ناخودآگاه اين شرايط رو كم كم ملموس و اجرايي كنن.

بنابراين اگه علاوه بر سرگرمي و هيجان به دنبال كسب مهارت و بالابردن تواناييهاي مغزتون هم هستين، يه سر به مجموعه اتاق فرار انيگما بزنين تا معناي واقعي لذت و هيجان رو درك كنين.

 

منبع: اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ] [ ۰۷:۳۴:۲۱ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

هرجايي اسم بازي +18 مياد همه گوشاشون رو تيز ميكنن تا ببينن چجور بازي اي هست. اينجاس كه افراد زير 18سال ميخوان با التماس وارد اون بازي بشن اما اين بازي ديگه جاي بچه ها نيست. اول كه مي شنويد +18 به محتواي زشت و زننده فكر مينيد ولي وقتي اسم اتاق فرار رو كنارش ميبينيد با خودتون ميگيد اگه محتواي زشتي داره پس چرا اتاق فراره؟

الان كامل با اسم بازي و كشور به شما ميگيم كه محل اين بازي كجاس و موضوعش چيه؟

اتاق فرار ژانرهاي متفاوت و بعضا عجيبي دارد. جنايي، علمي- تخيلي، تاريخي، اتاق فرار ترسناك ، جنگي و مانند آن.

اما يكي از ژانرهاي خاص و كمياب اتاق فرار، اتاق فرار مخصوص بزرگسالان(18+) است. اين اتاق فرارها تقريبا در اكثر نقاط دنيا و به خصوص در اروپاي شرقي يافت ميشوند.

به دليل مسايل فرهنگي امكان اشاره مستقيم به طراحي و المان هاي به كار رفته در آن را نمي توان داشت. ولي به معرفي 5 مورد از اين اتاقها ميپردازيم:

 

معرفي 5 اتاق فرار با ژانر 18+ در دنيا:

 

  1. Lolita shop ويلنيوس - ليتواني

زمان بازي: 60 دقيقه

تعداد نفرات مجاز براي بازي: 2 تا 6 نفر

قيمت ورودي براي هر نفر: 50 يورو( حدود 1.550.000 تومان)

 

داستان بازي:

شما وارد يك مغازه فروشنده لوازم مخصوص بزرگسالان مي شويد. صاحب مغازه كه اتفاقا يك خانم مي باشد شما را وارد روياي كثيف خود ميكند. اين براي شما صرفا يك رويا نخواهد بود بلكه واقعيت است!

يا از اين فانتزي جنسي خلاص ميشويد يا براي هميشه در آن گير ميافتيد.

 

 

  96SHADE OF GREY.2   مسكو – روسيه

زمان بازي: 60 دقيقه

تعداد نفرات مجاز براي بازي: 2 تا 7 نفر

قيمت ورودي براي هر نفر : 1350 روبل ( حدود 540.000 تومان )

 

داستان بازي:

شما خود را در خانه بانوي مرموزي مي بينيد ، كه ممكن است سرگرمي هاي او تا حدودي عجيب و غريب به نظر برسد. او كيست ؟  شيطاني مكار يا فرشته اي كه دچار وسوسه مي شود؟

فقط يك چيز است كه  ميتواند شما را نجات مي دهد ، ميل به تفريح.

اما به ياد داشته باشيد ، شما بايد براي هر لذتي هزينه كنيد.

در كامنتهايي كه براي اين اتاق گذاشته شده، افراد اشاره كرده اند كه تنها با دوستان بسيار نزديك خود به اين بازي برويد.

 

 

RED LIGHT DISRICT.3        سنت پترزبورگ– روسيه

زمان بازي : 60 دقيقه

تعداد نفرات مجاز براي بازي: 2 تا 6 نفر

قيمت ورودي براي هر نفر: 1450 روبل ( حدود 580.000 تومان )

 

داستان بازي:

شما خود را در دنياي لذت هاي نفساني خواهيد ديد ، جايي كه چندين خانم شما را محاصره كرده اند و چاره اي جز اطاعت از آنها نداريد.

جايي كه هيچ منعي وجود ندارد و همه چيز مجاز است، و البته يك غريبه كه سخاوتمندانه به خاطر تلاش هاي شما پاداش مي دهد.

در توضيحات اين بازي ذكر شده كه فقط به زوج هاي متاهل و دوستان خيلي صميمي توصيه ميشود.

 

 

Escape Vegas.4   لاس وگاس – آمريكا

زمان بازي: 60 دقيقه

تعداد نفرات مجاز براي بازي: 2 تا 8 نفر

قيمت ورودي براي هر نفر: 35 دلار ( حدود 900.000 تومان )

 

داستان بازي:

يك رقصنده كلاب بزرگسالان به قتل رسيده و شما اولين نفري هستيد كه او را پيدا ميكنيد. قاتل همچنان در كلاب است و به دنبال شما ميگردد. ولي اينكه او كيست و چرا به دنبال شما است را خودتان بايد پيدا كنيد.

اين بازي را مالك يك فروشگاه وسايل بزرگسالان در انتهاي فروشگاه خود افتتاح كرده. به گونه اي كه درب خروج از بازي به فروشگاه باز ميشود و به گونه اي تبليغ براي فروش بيشتر اجناس است.

 

Hangover Déjà Brew.5       لندن- انگلستان

زمان بازي: 60 دقيقه

قيمت بليط براي هر نفر: 30 يورو ( حدود 930.000 تومان )

با خواندن اسم بازي و سناريو اين اتاق به ياد فيلم طنز The Hangover مي افتيد.

 

داستان بازي:

" نور از ميان پرده هاي اتاق هتل به داخل ميزند. كمي گيج و گنگ بيدار ميشويد و چيزي از شب گذشته يادتان نمي آيد. احتمالا شب گذشته اوضاع از كنترل خارج شده بوده. تمام كف اتاق پر از بطري هاي خالي است و بدن هاي نيمه برهنه در همه جاي اتاق ديده ميشود. همه جا را ميگرديد ولي نشاني از دوستتان كه چند ساعت ديگر عروسي اوست پيدا نميكنيد.

آيا اين مهماني مجردي قبل از عروسي، به كابوس آقاي داماد تبديل ميشود؟ براي پيدا كردن داماد خيلي فرصت نداريد."

در توضيحات اتاق ذكر شده كه ورود تنها براي افراد بزرگسال مجاز است.

 

خوشبختانه اين گونه از اتاق هاي فرار در دنيا زياد نيست . قطعا اين نوع محتوا با روحيه و تفكر كودكان و نوجوانان كه مخاطب اصلي اتاق فرار هستند سازگار نيست و محتواي غير اخلاقي آنها آسيب رسان و داراي انحطاط است.

شما ميتوانيد در محيطي سالم و عاري از هرگونه ناهنجاري، لحظاتي شاد و مفرح را در كنار خانواده و دوستان در اتاق فرار انيگما تجربه كنيد.

 

منبع: اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ] [ ۱۱:۵۴:۱۲ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

با اينكه خوندن صفحه حوادث روزنامه ها خيلي براي مردم جذاب بود و ي مدت بعنوان تفريح بهش نگاه ميكردن اما بعضي وقتا آدم ي چيزايي ميشنوه كه شاخ درمياره. دقيقا مثل اين 7 جنايت وحشتناك ژاپني كه از سالهاي دور تا همين الان اتفاق افتاده و ميشه گفت وحشتناك ترين اتفاقات جهان هم هست.

خب بريم سراغ اين 7 داستان عجيب ژاپني:

 

قتل جونكو فوروتا

 

جونكو فوروتا يك دانش آموز ژاپني كه متولد ۲۲ نوامبر ۱۹۷۲بود، اون در شانزده سالگي ، بسيار زيبا و بسيار باهوش بود ، كه اين موضوع اون رو مورد توجه همه اطرافش قرار داد و بيشتر پسراي مدرسه مي خواستنن به اون نزديك بشن و باهاش صحبت كنن حتي شده براي پنج دقيقه ، اما اون بسيار متعهد و از نظر اخلاقي منظم بود ، اون هر تلاشي براي نزديك شدن به خودش رو رد ميكرد.

يكي از اين دانش آموزهايي كه شديدا پيگير جونكو بود ، هيروشي ميانو ، رهبر دانش آموزهاي آشوبگر و قلدر در مدرسه بود ، اون همچنين عضوي از باند ياكوزاي ژاپن بود ، كه قدرت و حاكميت بر همه چيز در كشور رو داشت ، حتي در خود دولت و البته هيروشي عادت داشت كه از طرف ديگران طرد نشه. و وقتي جونكو حاضر نشد با اون معاشرت كنه ، بسيار عصباني شد و تصميم گرفت اون رو به خاطر اين رفتارش، سخت مجازات كنه ، اون با سه نفر از پيروانش موافقت كرد جونكو رو پس از پايان ساعت مدرسه بدزدن

در ۲۵ نوامبر ۱۹۸۸، جونكو در حالي كه دو روز قبل، تولد ۱۷ سالگيش روجشن گرفته بود، از مدرسه خارج شد و به سمت خونه رفت (گرچه برخي ميگن كه بعد از مدرسه به طرف محل كارِ پاره‌وقتش ‌رفت اما هيچ‌وقت به خونه نرسيد.

اون توسط گروهي از پسران جوان، از جمله يك پسر ۱۷ ساله به نام جو كه بعدها با نام خانوادگي‌ كامي‌ساكو از اون ياد شد، ربوده شد. اونها گروگان خودشون رو در خانه‌اي كه متعلق به والدين كامي‌ساكو بود، 44 روز اسير كرده بودن.

جونكو در مدتي كه در آنجا زنداني بود نزديك به 400 بار مورد تجاوز قرار گرفت بهش سوسك ميدادن بخوره و اگه بالا مياورده مجبورش ميكردن كه استفراغشو بخوره.

اين شكنجه‌هاي وحشتناك و غيرانساني تا روز ۴ ژانويه‌ي ۱۹۸۹ طول كشيد تا در نهايت جونكو زير شكنجه جون داد. قاتلين در كمتر از ۲۴ ساعت بعد، در ۵ ژانويه‌ي ۱۹۸۸، جسد جونكو رو در يك كانتينر ۵۵ گالني انداختن و اون رو با بتُن پُر كردن.

 

ساتومي ميتاراي

 

ساتومي ميتاراي، دانش‌آموز ۱۲ ساله‌اي بود كه در مدرسه‌ي ابتدايي اوكوبو واقع در ساسِبو، درس مي‌خوند ،ساتومي در سال 2004 توسط هم‌كلاسي ۱۱ ساله خودش – كه پليس هرگز نام او رو فاش نكرد، و از او با نام دختر 1 ياد مي‌شه – مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به قتل رسيد.

 در گزارش‌ها اومده كه ساتومي در اينترنت مطالبي در مورد وزن و قيافه‌ياون دختر  منتشر، و از اون با عنوان «زشت» و «پاچه‌خوار» ياد كرده بود. يك روز بعدازظهر، ساتومي و دختر 1 با هم گلاويز مي‌شن، و به دنبال اون دختر 1 با يك چاقوي جيبي، دست و گلوي ساتومي را پاره مي‌كنه. دختر 1، بخاطر سن‌اش، به چهار سال حبس در مركز اصلاح و تربيت محكوم شد.

گاهي اوقات ممكنه است اتفاقاتي بيفته يا حرف‌هايي گُفته بشه، اما اين موضوعات باعث نمي‌شه حق داشته باشيد گلوي كسي را پاره كنيد؛ و مهم نيست كه چند سالتون هست، فقط بايد اون فرد رو ناديده بگيريد.

 

آيوا ماتسو

 

آيوا ماتسو قرباني يك جنايت وحشتناك ديگه بود كه در سال 2014 در ساسبو اتفاق افتاد. اين قتل ۱۰ سال بعد از مرگ ساتومي روي داد.

 آيوا ماتسو براي ديدن دوستش به آپارتمان اون رفته بود كه دوستش ضربه‌اي به سرش وارد كرد و بعدش سعي كرد تا او رو حلق‌آويز كنه و اين امر موجب مرگِ اون از خفگي شد.

جسد آيوا ماتسو، در حالي كه سر و دست چپ‌اش از تنش جدا شده بود، در اون آپارتمان كشف شد. قاتل اون بعدها اعلام كرد كه هيچ كينه‌اي از دوستش نداشته و فقط مي‌خواسته تا يك نفر رو بكشه. اون در مجموعه‌اي از پست‌هاي اينترنتي به جنايتش اعتراف كرد.

عنوان يكي از اين پست‌ها اينطور بود: «كارم به قتل كشيد!» اون در اين پست نوشته بود «اوه نه، هر چقدر خون‌ها رو پاك مي‌كنم باز هم ادامه داره.»اون  پستي ديگه در يك فروم منتشر كرد كه حاوي چندين عكس از يك دست چپ و لباسي خون‌آلود بود. نام مجرم، بخاطر نوجوان بودنش، هرگز اعلام نشد.

 

تتسومي ميازاكي

 

تتسومي ميازاكي از آگوست ۱۹۸۸ تا ژوئن ۱۹۸۹ چهار دختر جوان، بين سنين ۴ تا ۷ ساله رو ربود و به قتل رسوند.

اون  پس از دزديدن اونها، لباس‌هاشون رواز تن‌ شون در مي‌آورد و از بدن برهنه‌ي اونها عكس مي‌گرفت، بعدش هم اونها رو به قتل مي‌رسوند تا بتونه فانتزي‌هاي نكروفيلياش رو روي اونها پياده كنه. وقتي كه رابطه‌ي جنسي‌ ش با اجساد به پايان ميرسيد، دست‌ها و پاهاشون رو مي بُريد تا اونها رو به عنوان غنائمش نگه داره، اون حتي كار رو به جايي رسوندكه يكي از اون دست‌ها رو خورد و خون شون رو نوشيد.

اون پس از اينكه پليس ۵۷۶۳ كاست ويديويي از ***گرافي كودكان، فيلم‌ها و انيمه‌هاي ترسناك رو در خونه اش پيدا كرد، توسط رسانه‌ها، به «قاتل اوتاكو» معروف شد. در ۲۳ جولاي ۱۹۸۹، در حالي كه بعد از تجاوز به يك دختر جوان در يك پارك، سعي در فرار داشت، توسط پليس دستگير و در ژوئن ۲۰۰۸  اعدام شد. پدر ميازاكي از پرداخت هزينه براي دفاع از پسرش خودداري كرد، و او در سال ۱۹۹۴ دست به خودكشي زد.

 

قتل‌عام مدرسه‌ي اوزاكا

 

مامورو تاكوما از كودكي نشانه‎هايي از سه‌گانه‌ي مك‌دونالد رو بروز مي‌داد.

 سه‌گانه‌ي مك‌دونالد مجموعه‌اي از سه مشخصه‌ي رفتاري هست كه اگر هر سه يا دوتاي اونها  باهم تركيب بشن، بعدها موجب تمايلات خشونت‌آميز، خصوصاً جرايم سريالي خواهد شد. نخستين علائم اون در سن ۱۲ سالگي، زماني كه يك بچه‌گربه رو بين يه روزنامه پيچيد و آتيش زد، بروز كرد.

اون در طي دوران نوجوانيش همچنان به سلاخي كردن گربه‌ها ادامه داد و برخي‌ شون رو به داخل كوره انداخت، و از همين‌جا بود كه زندگيش به جُرم و جنايت كشيده شد و هر شغلي روكه پيدا مي‌كرد از دست مي‌داد. اون پيش از قتل‌عام مدرسه‌ي اوزاكا، ۱۱ مرتبه دستگير شده بود.

در سال ۲۰۰۱ مامور و از شغل‌اش، كه سرايدار مدرسه‌ي ابتدايي ايكِدا  بود، استفاده كرد تا آخرين جنايتش رو به انجام برسونه.

اون با يك چاقوي آشپزخانه وارد مدرسه شد و ۸ كودكِ ۷ و ۸ ساله رو به قتل رسوند، و سيزده دانش‌آموز ديگه و دو معلم رو شديداً مجروح كرد. اون دو سال بعد، در آگوست ۲۰۰۳، محكوم به اعدام با طنابِ دار شد.

 

قتل‌عام آكيهابارا

 

توموهيرو كاتو پس از استعفاء دادن از شغلش از زندگي متنفر شد.

اون از اينكه دوست‌دختري نداشت كه عاشقش باشه، يا هيچ دوستي نداشت كه باهاش درد و دل كنه و خوش بگذرونه، از تنها بودن و كاري براي انجام دادن نداشتن متنفر بود و راه‌حلش براي غلبه بر اين شرايط، به قتل رسوندن انسان‌ها بود.

توموهيرو كاتو روز يكشنبه، ۷ ژوئن ۲۰۰۸، يك كاميون دو تني اجاره كرد و در بازار آكيهابارا با تمام سرعت به سمت پنج نفر رفت و سه نفر از اونها رو كُشت؛ اما به قتل رسوندن سه نفر براي اون كافي نبود، بخاطر همين از كاميون پياده شد و ۱۲ نفر ديگرو مورد اصابت چاقو قرار داد و چهار نفر از اونها  رو كشت و هشت نفر ديگرو به شدت مجروح كرد.

پليس با محاصره‌ي توموهيروي ۲۵ ساله و تهديد اون با اسلحه مانع از فرارش شد. اون در سال ۲۰۱۱ محكوم و در سال ۲۰۱۵ اعدام شد.

 

گاز سارين در مترو

 

در ۲۰ مارس ۱۹۹۵، فرقه‌اي موسوم به اوم شينريكو، كه رهبرِ اون شوكو آساهارا كه خود رو«مسيح» مي‌دونست، بعد از يك آزمايش در محل زندگيشون كه موجب مرگ هفت تن شده بود، تصميم گرفتن از سيستم متروي توكيوبه عنوان آزمايشگاه خودشون براي بررسي تأثيرات گاز سارين استفاده كند.

 گاز سارين يك گاز اعصاب مرگباره كه به عنوان يك سلاح شيميايي توليد شده و مي‌تونه در عرض ۱ الي۱۰ دقيقه موجب مرگ هر موجودي بشه. اين حمله، كه بين ساعت ۷ و ۸ صبح، در پر ترددترين ساعات مترو انجام گرفت، ۱۳ كشته و ۶۰۰۰ مجروح به دنبال داشت، در گزارش‌ها اومده  كه ۱۰۰۰ نفر از اونها بخاطر اين گاز دچار مشكلات موقت بينايي شده بودن.

اين حمله‌ بعد از جنگ جهاني دوم، (البته پيش از وقوع آتش‌سوزي در ساختمان ۵۶ ميوجو در اول سپتامبر ۲۰۰۱ بزرگ‌ترين حمله در ژاپن محسوب مي‌شد. پليس ژاپن اعلام كرد كه اين اقدام، شيوه‌ي اين فرقه براي تسريع در وقوع آخرالزمان بود.

 اونها مي‌خواستن با اين حركت، حكومت ژاپن رو عزل و رهبر خودشون رو به عنوان «امپراطور ژاپن» منصوب كنن. اعضاي اين فرقه به حبس ابد و اعدام محكوم شدند 

براي شما غير قابل باور بود ولي تو ايران اتاق فراري داريم كه با همين موضوع ساخته شده به اسم اتاق رواني كه داستانش از اين قراره:

در سال 1893 در حوالي شهر شيكاگو آمريكا و در هتلي مرموز اتفاقاتي در حال رخ دادن است.

گفته مي شود بسياري از ساكنين اين هتل به سرنوشتي شوم و اسفبار دچار مي شوند.

صدها اتاق بدون پنجره ... راه پله هايي كه به هيچ جا راه ندارند...درهاي مخفي و اتاق هاي شكنجه.

دكتر هنري هاوارد هولمز ملقب به اچ اچ هلمز مالك اين هتل براي گرفتن جان ساكنين اين هتل حاضر به انجام هر كاري هست.

او يك قاتل بالفطره رواني است...در برخي از اتاق هاي اين هتل گازهاي سمي كشنده جان افراد را مي گيرد و در برخي ديگر آن ها تا سرحد مرگ شكنجه مي شوند...

هلمز حتي به اجساد كشته شدگان نيز رحم نمي كند... در زيرزمين اين هتل خوفناك... چندين كوره...ظرف هاي اسيد براي سوزاندن باقيمانده اجساد و ابزاري براي قطعه قطعه كردن آنها وجود دارد و به اين ترتيب اثري از قربانيانش نيز باقي نخواهد ماند.

متاسفانه اكنون نوبت به شما رسيده است و شما ميهمان ناخوانده اين هتل شوم هستيد. در اتاق فرار براي رهايي از اين مهلكه و نجات خود، تنها يك ساعت وقت داريد.

دكتر هولمز روي يك چهارپايه چوبي منتظر و آماده براي ميزباني از مهمانان جديدش نشسته

 

منبع: اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ] [ ۰۷:۳۶:۱۱ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]
[ ۱ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
[#VoteTitle#]
[#VTITLE#]
     نتیجه

لینک های تبادلی
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 0
دیروز : 0
افراد آنلاین : 4
همه : 0
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی