اتاق فرار انيگما
اتاق فرار (Escape room) يك بازيِ فيزيكي - ماجراجويي است. در اين بازي، تيم‌ها در قالب گروه‌هاي 3 تا 5 نفره تشكيل شده و داخل اتاق فرار مي شوند. در، پشت سر آنها قفل شده و بازيكنان مي بايست با پيدا كردن سرنخ‌ها، حل كردن معمّاها، از سر گذراندن چالش‌هايي كه براي آنان طراحي شده و در قالب كار گروهي ظرف مدت 60 دقيقه راه خروج از اتاق فرار را پيدا كرده و از آن خارج شوند.

بيماري ترس

نكته اي كه كاملا روشن به نظر مي رسد اين است كه تمركز روي ساختار شيميايي BDNF صرفا به عنوان يك آغاز در نظر گرفته مي شود. به عبارت ديگر محققان در تلاش هستند كه در آينده، فاكتورهاي مشابه ديگري نظير BDNF پيدا كنند تا از آنها براي درمان عارضه هاي ديگر استفاده كنند.

دكتر رسلر از دانشگاه ايموري كه تحقيقات زيادي روي مقوله ترس انجام داده است، مي گويد: نه تنها ما بلكه گروه هاي زيادي از دانشمندان در سرتاسر جهان مشغول بررسي اين نكته هستند كه چگونه زيست شناسي مغز به واسطه تغييرات محيطي دستخوش دگرگوني مي شود و اين كه چگونه اين تغييرات زمينه ساز شكل گيري تجربيات و برجاي ماندن خاطرات متنوع مي شوند؟

ترس به بياني ساده يكي از پيچيده ترين پرسش هاي علم پزشكي و روان شناسي است كه دانشمندان دهه هاست براي پيدا كردن پاسخ هايي منطقي به آن و همچنين راه حلي مناسب براي غلبه بر اين حس، مشغول انجام تحقيقات دامنه دار هستند.

 

انواع ترس

 

انسان با دو ترس مادرزادي متولد ميشود،ترس از سقوط و ترس از صداي بلند،بقيه ترس ها اكتسابي هستند كه بعدها در اثر تجربه تاثير محيط و تلقين فرهنگي در روحيات انسان به وجود مي آيد.

ترس هاي اكتسابي مانند ترس از مرگ بعدها بعلت شيوه زندگي در انسان بوجود مي آيد.

علت ترس از مرگ مي تواند متفاوت باشد اما راه هاي درمان ترس از مرگ براي كساني كه بيماري ترس از مرگ دارند، وجود دارد.

محققاني همچون رسلر بر اين باورند كه پيدا كردن پاسخي روشن براي اين پرسش، كليد دستيابي به تصوير شفافي از مغز و فرآيند شكل گيري تفكر در آن است. رسلر از مدت ها پيش مشغول مطالعه نوعي ساختار شيميايي در مغز بوده است كه در ياد گرفتن اين نكته كه «بايد بترسيم» و همچنين «اعمال كنترل» بر ترس، نقشي اساسي ايفا مي كند. در تازه ترين مطالعاتي كه در اين زمينه صورت گرفته است، محققان نشان داده اند موش هاي آزمايشگاهي كه فاقد اين ساختار خاص شيميايي ـ كه BDNF ناميده مي شوند ـ هستند، مشكلاتي در به خاطر آوردن ترس دارند. اين دستاورد مهم براي دانشمنداني كه روي مقوله ترس و پيدا كردن راه هايي براي غلبه بر تبعات ناشي از آن كار مي كنند، خبر خوشحال كننده اي بوده است. رسلر معتقد است اگر بتوان چنين فرآيندي را روي انسان پيدا كرد ـ كه البته او مطمئن است چنين چيزي امكان پذير است ـ آنگاه مي توان اميدوار بود كه تبعات عاطفي، روحي و رواني ناشي از ترسيدن يعني عصبانيت، پرخاشگري و به يادآوردن گذشته به حداقل برسد. اين موضوع از آن جهت از اهميت برخوردار است كه ميليون ها نفر در سراسر جهان از اين مشكلات رنج مي برند. تحقيقاتي كه در اين خصوص انجام شده اند نشان مي دهند تنها در آمريكا سالانه حدود ۵ ميليون نفر گرفتار اين نوع مشكلات روحي و رواني هستند.

 

درمان ترس

 

اكنون به نظر مي رسد براي غلبه بر اين مشكلات نوعي دارو بتواند دانشمندان را به آرزويشان برساند. گذشته از دارو مي توان روي تكنيك هاي درماني نيز حساب كرد؛ تكنيك هايي كه در حين ترسيدن مانع از به ياد آمدن خاطرات گذشته در مغز شود. به عقيده آنها مطالعه زيست شناسي مولكولي ترس، بهترين شيوه براي دستيابي به افق هاي روشن در درك واكنشي به نام ترس و اختلالات روحي و رواني مرتبط با آن به حساب مي آيد. البته اين يك عرصه بسيار وسيع تحقيقاتي است و ممكن است رسيدن به بخشي از نتايج، سال ها زمان ببرد. همين مساله موجب شده تا برخي محققان نسبت به ورود به اين عرصه دچار ترديد شوند. اين نكته اي است كه دكتر رسلر نيز به آن اعتراف كرده است. او مي گويد: در ابتدا درخصوص ورود اين تحقيقات گسترده كمي شك و ترديد داشتم چون مي دانستم دامنه اين تحقيقات بسيار گسترده است.

 

در موش هاي آزمايشگاهي عمكلرد ساختار شيميايي BDNF بستگي به اين نكته دارد كه كدام بخش از مغز و چه زمان فعال مي شود. دانشمندان دريافته اند دو منطقه از قشر پيش پيشاني مغز در اين حيوانات آزمايشگاهي، ساختار BDNF را پوشيده نگاه مي دارند. زماني كه اين ساختار در بخشي از قشر پيش پيشاني مغز موسوم به بخش prelimbic رها مي شود خاطره يك حادثه يا رويداد ناراحت كننده تثبيت مي شود، اما نكته جالب اين است كه با آزادسازي اين ساختار در بخش infralimbic قشر پيش پيشاني مغز به حيوان كمك مي كند تا بر ترس، عصبانيت و استرس ناشي از آن غلبه كند. تا اينجاي كار درخصوص موش هاي آزمايشگاهي صحبت شد. آيا مي توان درباره غلبه بر ترس و تبعات ناشي از آن در انسان نيز به همين راحتي صحبت كرد؟ پاسخ محققاني نظير رسلر بله است. او و تيم تحقيقاتي همراهش بر اين باور هستند كه اين فرآيند عملكرد مشابهي نيز در انسان دارد. آنها مي گويند بخش هاي متفاوتي از مغز انسان نوعي ساختار شيميايي مشابه را آزاد مي كنند كه عملكرد مشابهي داشته و همان اثرگذاري را به همراه دارند كه پيش از اين در مغز موش هاي آزمايشگاهي ديده ايم. اين محققان نظريه جالب توجهي را مطرح مي كنند. براساس نظريه آنها، اين امكان وجود دارد كه در همان ناحيه اي از مغز موش كه پيش از اين بررسي شد، از ساختار شيميايي BDNF براي تقويت درمان رفتار شناسي افرادي استفاده شود كه از اختلالات روحي و رواني ناشي از ترس در رنج و عذاب هستند.

 

بختك چيست؟

 

بَختَك در افسانه‌ها و باور عاميانه ايراني نام موجودي تخيلي است كه شبها قصد خفه كردن افراد در خواب را دارد. برخي منابع نيز بختك را با كابوس هم‌معني دانسته‌اند. البته بختك با كابوس هم معنا نيست، بختك موجودي نامريي است كه شب هنگام بر بدن انسان چيره مي‌شود و تمام بدن را در اختيار گرفته و قفل مي‌كند، دراين حالت انسان فقط نظاره‌گر ناتواني بدن خود مي باشد ترسي بدون دليل وجود انسان را در بر مي‌گيرد و انسان توان كوچك‌ترين واكنشي نسبت به اين ترس ندارد. در برخي باورهاي قديمي معتقدند كه بختك روي سينه افراد مي‌نشيند و تمام وجود آنها را فلج مي‌كند. شايد ترس انسان گرفتار از اين موجود نيز بدليل اين است كه حضور آن را بر روي خود احساس مي‌كند ولي نمي‌تواند آنرا ببيند. برخي ديگر بر اين باورند كه بختك در درون انسان ورود مي‌كند و بدن را در اختيار مي‌گيرد. اصطلاح «بختك روي زندگيش افتاده» نيز ازين جا وارد ادبيات فارسي شده.

ترس هاي هيجان انگيز در برخي موارد ما از اتفاق ترسناكي كه قرار است برايمان بيفتد با خبر هستيم اما با علاقه وارد آن مي شويم مانند اتاق كلبه وحشت كه مشتريان آن بسيار بيشتر از ديگر اتاق هاي فرار هستند. تو اتاق فرار ترس همراه با توهم را در اسكيپ روم كلبه وحشت تجربه كنيد.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۱:۲۸:۰۶ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

شرلوك هلمز باهوش، جذاب و كاريزماتيكه كه مهارت هاي استدلالي فوق العاده اي داره. اين كاراگاه  نابغه در عين حال سرد، گوشه گير و به طور چشمگيري مغروره. قرار گرفتن هلمز در كنار شخصيت هاي ديگه داستان، يعني دكتر واتسن به عنوان راوي و سربازرس لستريد باعث برجسته شدن و تاثير گذاري بيشتر اين شخصيت بر خواننده هم هست. ذهن معمولي دكتر واتسن و سربازرس در مقابل ذهن استثنايي شرلوك، در فضاي معمايي و رازآلود، روند داستان رو بسيار جذاب مي سازه.

مشاهده دقيق جزئيات و استنتاج منطقي بر اساس سرنخ ها و جزئيات مشاهده شده از روش هاي رايج حل پرونده هاي شرلوك هلمزه كه در عين خاص بودن از جذابيت بالايي در بين خوانندگان برخورداره. هلمز كاراگاهي دقيق و باهوشه كه بعضي وقتا حيله هاش همراه با ترفندها و جنب و جوش هايي همراهه كه داستان رو هيجاني و زيبا مي كنه.

از شاهكار كانن دويل حدود 30 اثر به صورت فيلم و سريال وجود داره كه هر كدوم در ماندگاري اين شخصيت تاثير بسزايي داشتن. از بين داستان هاي مجموعه شرلوك هلمز، اينجا به چند تا از متفاوت ترين و ماندگارترينشون مي پردازيم:

 

سگ شكاري باسكرويل

 

از ميان داستان هاي كانن دويل هيچ داستاني به زيبايي The Hound of Baskerviles ساخته و پرداخته نشده، در تالاب هاي پرتگاه جنوب انگلستان جسد سر چارلز باسكرويل وحشت زده پيدا مي شه، هيچ مدرك ظاهري دال بر قتل وجود نداره، تنها سرنخ موجود هم بر مي گرده به يك افسانه قديمي درباره يك سگ شكاري هيولا كه نسل ها به وارثان باسكرويل حمله كرده و اونها رو كشته.

در نگاه اول موضوع ماوراء طبيعيه و شايد به همين خاطره كه خيلي از داستان هاي ديگه جذابتره. بي شك صحنه پردازي رازآلود و مبهم داستان از قسمت هاي پر هيجانيه كه نفس ها رو تو سينه حبس مي كنه. در روند داستان كانن به آرامي اطلاعات لازم را از طريق نامه هايي كه واتسون به هلمز مي فرسته به خواننده انتقال ميده، ولي در نهايت اين شرلوك افسانه ايه كه پرده از راز مهم باتلاق باسكرويل برميداره.

 

رسوايي در بوهميا

 

اين داستان كه جزء به ياد موندني ترين شخصيت هاي زن كل مجموعه شرلوك هلمزه مربوط به داستان عاشقانه آيرين به با پادشاه بوهميا ميشه، پادشاهي در آستانه ازدواج كه عشق دوران جوانيش مي تونه الان براش خطري بزرگ محسوب بشه. در اين داستان هلمز نه براي حل جنايت كه براي حفظ يك رابطه قديمي در سكوت به كار گرفته مي شه. ناكارامدي حيله ها و ترفندهايي كه هلمز براي بدست آوردن عكس پادشاه استفاده مي كنه، در نهايت او را مجبور به اعتراف مي كنه كه " اين زن بر كل جنسيت خود مسلطه " قطعا اين توصيف كوتاه از زبان نابغه اي چون هلمز بيانگر هوش سرشار و قابل ستايش آيرين به عنوان شخصيت زن داستانه

 

ماجراجويي چارلز آگوستوس ميلورتون

 

چارلز آگوستوس ميلورتون يه فرد تنها و ثروتمنده كه كار اصليش باج گيريه. او با خريدن نامه ها و عكس هاي بي معنا و فروش آنها به هر كسي كه بيشترين قيمت را بپردازه، زندگي خيليا رو به نابودي كشيده.

در اين داستان هلمز در مبارزه با اين آدم بد، هيچ شاهد و مدركي نداره و خواننده درگيري او در مورد درست و غلط بودن كاري كه ميخواد انجام بده رو لمس مي كنه و در نهايت با يه پايان غافلگير كننده، هلمز رو همراهي مي كنه.

 

ماجراجويي سيلور بليز

 

در اين داستان گم شدن يك اسب مسابقه در آستانه مهم ترين مسابقه اسب دواني و به قتل رسيدن مربي و لنگ شدن تعدادي گوسفند در يك مرتع، اتفاقات بي ربط و كم اهميتي هستن كه هلمز بايد ازشون استفاده كنه و اسب رو به موقع براي مسابقه پيدا كنه.

تو اين داستان دويل با چيدن چند تا سرنخ بي ارزش و كم اهميت خواننده را تا آخر داستان به دنبال خودش ميكشه و فضا رو كاملا معمايي و جنايي مي سازه. ولي در نهايت هلمز با قرار دادن تكه پاياني پازل، پايان جذاب و شيريني رو واسه اين داستان رقم ميزنه.

 

طبيعتا آدمي به هوش و درايت شرلوك هلمز در دنياي واقعي به ندرت يافت ميشه، ولي با اين حال تو دنياي واقعي هم آدمهاي زيادي پيدا ميشن كه از لحاظ نكته سنجي و قدرت استنتاج كمي بالاتر از انسان هاي معمولي قرار مي گيرن و با ضريب هوشي بالا و مشاهده دقيق جزئيات ديگران رو شگفت زده مي كنن.

البته از نظر كارشناسان دقت و نكته سنجي علاوه بر توانايي ذاتي  يه مهارت هم هست كه ميشه از كودكي اون رو به بهترين شكل ممكن پرورش داد. در اين زمينه هم تمرين هاي خاصي وجود داره كه افراد مي تونن با استفاده از اونا قدرت مغزشون رو از سنين كودكي افزايش بدن. البته امكان بازپروري و ارتقا مغز تو همه سنين براي همه آدما وجود داره و مغز انسان نشون داده كه از قابليت ها و توانايي هاي بالقوه اي برخورداره كه فقط كافيه بهش توجه كنين.

پس لازم نيست از اين كه فرصت طلايي كودكي رو براي پرورش مغزتون از دست دادين، افسوس بخورين و با يه جا نشستن؛ بقيه فرصت هاي زندگي رو از دست بدين، بلكه تو هر سني مي تونين با فعاليت هاي فكري و تمرين هاي مستمر، تواناييهاي مغزتون رو بالا ببرين و تقويتش كنين.

يكي از كارهاي خوبي كه معمولا تاثير بسيار مستقيم و مفيدي بر عملكرد مغز داره، انجام فعاليتهاي فكري مثل حل كردن جدول، شطرنج، و يا معماهاي فكري توي اتاق فرار هست. از بين اين فعاليت هاي فكري، معماهاي فكري كه معمولا چند بعدي هستن و جنبه هاي مختلفي از مهارتهاي فكر و ذهن رو درگير مي كنن، كارامدتر و مفيدترن.

در حال حاضر مراكز معتبري وجود دارن كه معماهاي فكري ارائه مي كنن كه از بين اونا مجموعه اتاق هاي فرار انيگما يه مجموعه شناخته شده و كاربلده كه اين امكان را به بازيكناش ميده تا با مشاهده دقيق و برقراري ارتباط بين داده ها، مغز خودشون رو درگير مساله هاي پيچيده اما قابل حل كنن.

 از بين اتاق هاي اين مجموعه نيز، اتاق فرار قتل مرموز بيشتر از بقيه اتاقها سبك و سياق معمايي داره و بيشتر ذهن رو درگير ميكنه. بازيكناي اين اتاق عملا به عنوان كارآگاه بايد معماي يه قتل پيچيده و مرموز رو حل كنن. دقت عمل و نكته سنجي تو اين اتاق براي رسيدن به نتيجه بسيار كمك كننده ست و كاراگاهها بايد با دنبال كردن سرنخ هايي كه تو بازي قرار داده شده، قاتل قتل هاي سريالي اتاق رو پيدا كنن.

محيط و دكوراسيون اتاق قتل مرموز در كنار شخصيت پردازي، موسيقي و نور فضاي رازگونه اي رو به اتاق ميده كه مغز بازيكن رو قبل از شروع بازي فعال تر از هميشه مي كنه و با شروع بازي و مطرح شدن معماها اونقدر ذهن درگير ميشه و فسفر مي سوزونه كه لحظه به لحظه انرژي تون رو بالا ميبره و  هيجان بين بازيكنا رو افزايش ميده .

حل كردن معماي اتاق قتل ذهن بازيكنا رو حسابي فعال ميكنه و حس اعتماد به نفسي كه بعد از 60 دقيقه بازي نفس گير و جذاب بهشون دست ميده، يه تمرين فوق العاده و منحصر به فرد واسه مغز و ذهنه.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۳۲:۳۰ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

اگر دزد به خودمون نزده باشه قطعا شنيديم كه گوشي، پول، كيف و خونه فلاني رو دزد زد. حالا اين دزدي ها خيلي كمتر از اين چيزايي هست كه ما قراره براتون بگيم و مختون سوت بكشه. در مورد اين پرونده هاي عجيب و غريب دزدي و قتل تو دنياي واقعي، ي بازي به اسم اتاق قتل مرموز داريم كه شما مسئول پيدا كردن مجرم هستيد.

سعي كنيد آرامش خودتون رو حفظ كنيد، ولي بهرحال طبيعيه اگه با ديدن اسم بعضي از شناخته شده ترين آثار هنري تاريخ تو ليست مواردي كه دست كم يك بار به سرقت رفتن شاخ در بياريد! ارزش پولي اشيايي كه ازشون صحبت مي كنيم از ده ها ميليون دلار شروع ميشه و تا جايي پيش ميره كه ديگه نميشه با پول ارزش بعضي از اونها رو سنجيد. از جواهرات قيمتي تا تابلوهاي نقاشي مشهور، آثاري كه در اصل به موزه ها تعلق دارن، اما طمع سارقان اهل هنر! بعضي از اونها رو به سرنوشتي نامعلوم دچار كرده…

 

1. ويولن گيبسون استراديواريوس، ارزش: 15 ميليون دلار

 

اين ويولن فوق العاده ارزشمند يكي از گران قيمت ترين ويولن هاي دنياست كه در سال 1713 ميلادي توسط سازنده ايتاليايي، آنتونيو استراديواري ساخته شده. در سال 1919 دو بار دزديده شد! كه البته خيلي زود بازيابي شد. يه بار ديگه در سال 1936 توسط يك دلال ساز دزديده شد، كه اين بار سارق 50 سال بعد از سرقتش در بستر مرگ نزد همسرش اعتراف كرد. همسرش ويولن رو به مقامات قانوني برگردوند. در حال حاضر نوازنده چيره دست ويولن، جاشوا بل، صاحب اين ويولن هست.

 

  1. تابلوي "كبوتر و نخود سبز" اثر پيكاسو، ارزش: 28 ميليون دلار

اين اثر كه پابلو پيكاسو در سال 1911 كشيده، يكي از پنج تابلويي بود كه در سال 2010 از موزه هنرهاي مدرن پاريس ربوده شد! مجموع اين پنج تابلو بالغ بر 123 ميليون دلار ارزش داشت كه بين اونها تابلوي پيكاسو ارزشمند ترين بود. سارق سال 2011 دستگير شد (درست خونديد، سارق يك نفر بود!) اما نقاشي هاي مفقود هيچ وقت پيدا نشدن، سارق هم اعلام كرده بود كه موقع فرار از ترسش تابلوها رو داخل سطل آشغال انداخته و صحنه رو ترك كرده!

 

3. تابلوي "گل‌هاي خشخاش" اثر ون گوگ، ارزش: 55 ميليون دلار

 

تابلويي كه گفته ميشه ونسان ون گوگ سه سال قبل از اينكه خودكشي كنه (در سال 1887) كشيده، تابحال دو بار دزديده شده! بار اول در سال 1977 از موزه محمد محمود خليل در قاهره مصر به سرقت رفت و 10 سال بعد سر از كويت در اورد! بار دوم در سال 2010 دزديده شد و هم چنان جزو آثار هنري مشهور اما مفقوده متأسفانه! ناگفته نماند كه براي يابنده يا كسي كه اطلاعاتي به درد بخور در مسير پيدا شدن اين اثر هنري ارائه كنه، مژدگاني 175 هزار دلاري در نظر گرفته شده!

4. تابلوي "طوفان در درياي جليل" اثر رامبرانت، ارزش: 100 ميليون دلار

 

شاهكار رامبرانت، نقاش هلندي قرن هفدهم، و تنها منظره دريايي كه توسط وي نقاشي شد... اين تابلو در مارس 1990 بهمراه 12 اثر هنري بسيار ارزشمند ديگه از موزه اي در شهر بوستون دزديده شد. مجموع ارزش تمام تابلوها در اون زمان 500 ميليون دلار بود، كه اين سرقت رو به بدنام ترين سرقت آثار هنري در تاريخ و هم چنين بزرگ ترين سرقت اموال شخصي در سطح جهان تبديل كرد. چند سال پيش بازرسان اف بي آي اعلام كردن كه سارقان اين پرونده مرموز شناسايي شدن، اما در قيد حيات نيستن! بنابراين تابلوي رامبرانت و ساير آثار همچنان مفقود هستن.

 

5. تابلوي "مونا ليزا" اثر دا وينچي، ارزش: دست كم 2 ميليارد دلار

 

مونا ليزا بدون شك مشهورترين اثر هنري دنيا و لبخند اون پر تكرار ترين لبخند تاريخه! اين تابلوي گران بها در سال 1911 توسط يكي از كارمندان موزه لوور از موزه دزديده شد! سارق زرنگ تا ساعت تعطيلي موزه توي كمد جارو قايم شده بوده و بعد با مونا ليزا فرار مي‌كنه! خوشبختانه بعد از دو سال تابلو پيدا شد و مونا ليزا به خونه اش برگشت! با ارزش امروزي دست كم ۲ ميليارد دلار، مي‌شه قاطعانه گفت كه تابلوي مونا ليزا با ارزش ترين شيء به سرقت رفته در دنياست!

درسته كسايي كه چنين دزدي هايي رو انجام ميدن، آدم هاي حرفه اي و باهوشي هستند ولي كسايي هم هستند كه به همون اندازه يا شايد هم بيشتر هوش و استعداد براي گير انداختن اين دزدها دارند. اگر مايليد تو حل يكي از سخت ترين و هيجان انگيزترين پرونده هاي دزدي در جهان، نقشي داشته باشيد، تويِ اتاق فرار منتظرتون هستيم.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۱۲:۴۱:۴۰ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

اين سوالا رو زياد شنيديد كه: اين بازي ترسناكه؟ اين فيلم ترسناكه؟ داستانش ترسناك هست حالا؟

همين چيزا باعث ميشه متوجه بشيد كه طرفداراي ژانر ترسناك تو هر چيزي زياده. پس ما تصميم گرفتيم براي شما ي ليست از ترسناكترين فيلمهايي كه تا حالا ساخته شده رو آماده كنيم و اينم ميدونيم كه سليقه ها متفاوته، پس اگر فيلم ترسناك مورد علاقه خودتون رو پيدا نكرديد براي ما بنويسيد.

با توجه به حال و هواي فيلماي ترسناك از سناريو گرفته تا فضا، دكوراسيون، موسيقي، نور و جلوه هاي ويژه، طرفداراي اين ژانر آدماي خاصين كه ترس و دلهره رو مي پسندن و بعد از ديدن اين جور فيلما انرژيشون بيشتر ميشه و به قول معروف شارژ ميشن. اين آدما از هر نوع ترس و دلهره اي تو داستانا، فيلما و حتي بازيا استقبال مي كنن و لذت مي برن.

پيشينه اين ژانر و انعكاس هراس در ادبيات كهن خصوصا در اسطوره ها خيلي زياده و به قرن 18 ميلادي بر مي گرده. البته  اولين فيلم ترسناك تقريبا يك قرن بعد يعني در سال 1890 توليد شده كه در اون موجودي فراطبيعي و ناشناخته به عنوان شخصيت منفي و ترسناك داستان در نظر گرفته شده بود. كم كم توليدكنندگان اين نوع فيلم ها با استفاده از نورهاي پركنتراست، فضاهاي مرموز و مه آلود و نورپردازي با مايه هاي تيره، پيچيدگيهاي خاصي رو به اين ژانر اضافه كردن كه تاثير گذاري اونها رو خيلي بيشتر كرده و جذابيت اين ژانر رو افزايش دادن. 

در اينجا به چند نمونه از فيلم هاي پرطرفدار اين ژانر مي پردازيم:

 

جن گير (The Exorcist)

 

جن گير محصول 1973 سينماي هاليوود، جزء ترسناكترين و محبوب ترين فيلم تاريخ سينماي جهانه كه در زمان خودش هم از سوي منتقدان و هم از سوي حاميان؛ حسابي مورد ستايش قرار گرفته. جن گير اولين فيلم ترسناك تاريخ سينماييه كه در بخش فيلمنامه و صداگذاري برنده جايزه اسكار شده.

 اين فيلم كه با اقتباس از رمان افسانه اي و پرفروش  ويليام پيتر بلتي ساخته شده، داستان تسخير شيطاني يك دختر 12 ساله و تلاش مادرش براي نجات جون دخترشه.

جن گير از اون جهت كه شخصيت پردازي ها را هم سطح با المان هاي ترسناك فيلم قرار داده، از قدرت و جذابيت خيلي بالايي برخورداره. البته اين فيلم به خاطر لحن واقع گرايانه اش؛ واقعا شوكه كننده هم هست و سكانس هاي بي نظيري داره كه نوعي ترس خالص رو به بيننده تزريق مي كنه.

 

فيلم آنابل (Annabella)

 

آنابل به كارگرداني John R. Leonetti محصول 2014 ، يك فيلم ترسناك خوبه كه تمام اجزاي فيلم ترسناك رو داره. داستان عروسك شيطاني آنابل يكي از مشهورترين داستان هاي ژانر وحشته كه با قصه سرگرم كننده و عامه پسندش هيجان زيادي رو براي تماشاچيان به همراه داره.

داستان فيلم ماجراي يه زوج جوانيه كه منتظر تولد فرزندشون هستن و پدر خانواده با اهداي يه عروسك قديمي به همسرش ماجراهاي ترسناك و فراطبيعي بعدي رو رقم مي زنه. اگه از اون دسته آدمايي هستين كه از تكون خوردن اشيا و باز و بسته شدن در و پنجره به ستوه اومديد و اين چيزا ديگه نمي ترسوندتون، از آنابل حتما لذت  مي برين.

 

فيلم حلقه (The Ring)

 

حلقه محصول سال 2002 به كارگرداني گور وربينسكي يه فيلم ترسناك روان شناختيه. ماجراي  فيلم در مورد روزنامه نگاريه كه مي خواد پيگير مرگ مرموز چهار نوجواني بشه كه به طرز هولناكي به قتل ميرسن. نقطه مشترك قتل اين نوجوونها  فيلميه كه هر كسي مي بيندش ، تو زماني كمتر از 7 روز به قتل مي رسه.

اين فيلم كه بازسازي فيلم Ringu ژاپنيه، يكي از مهم ترين فيلمهاي ترسناك آمريكاييه كه تو زمان اكرانش به خاطر جلوه هاي ويژه ي بيرون اومدن دختري از صفحه تلويزيون خيلي معروف شد. از نظر منتقدان فيلم حلقه، بدون  نشون دادن بي پرده خشونت، تماشاگر رو خيلي خوب مي ترسونه و اين ترس تو كل فيلم حفظ ميشه.

 

نقد فيلم احضار ارواح (The Conjuring)

 

جيمز ون در سال 2013 فيلم احضار ارواح را در مورد خانواده پرون ساخت كه با نقل مكان به خانه جديد، اتفاقات غير معمول و عجيبي رو تجربه مي كنن.

ون تونسته با ايجاد حس تعليق از بدو ورود خانواده پرون به خانه تسخير شده، شرايط استرس زا رو براي تماشاگر ايجاد كنه و بعد با تكنيك هاي ساده اما كاربردي، وحشت رو به مخاطب انتقال بده و كاري كنه كه بيننده از لحظات ترسناك فيلم به شدت بترسه.

كارگردان اين فيلم با ذهن مخاطب به خوبي بازي كرده و بهش اجازه تفكر و تجزيه و تحليل موقعيت رو نداده و تونسته در ترسوندن مخاطب به خوبي عمل كنه كه همين موضوع، رضايت و خشنودي طرفداراي ژانر وحشت از اين فيلم رو به همراه داشته.

 

فيلم راهبه (The Nun)

 

موضوع فيلم راهبه، درباره شيطاني به نام والاك كه در قالب راهبه اي ظاهر ميشه و حوادثي رو رقم ميزنه كه بسيار ترسناك و دلهره آوره.. ماجراي فيلم كورين هاردي در كليساي سنت كارتا در حوالي روماني و در سال 1952 اتفاق ميفته. چند ماه بعد از اين كه راهبه ي كليسا بعد از روبرو شدن با والاك خود كشي مي كنه،" پدر برك" مامور ميشه تا به همراه يه راهبه اين واقعه رو بررسي كنه و حوادث وحشتناك و رعب آوري كه در طول رسيدگي به اين پرونده باهاش روبرو ميشن، اين محصول سال 2018 رو خاص و جذاب مي سازه.

فيلم راهبه تونسته با دكوراسيون و فضاي بسيار مناسبش، ترس و نگراني رو به راحتي به مخاطب انتقال بده و بازيگران با بازي خوبشون در انتقال حس وحشت موفق عمل كردن.  

 

كلبه وحشت يا شيطان مرده (Evil Dead)

 

كارگردان و نويسنده اين فيلم،" سم ريمي"، در سال 1983 با ساخت فيلم كلبه وحشت، در محيطي كاملا متمايز با آثار ترسناك اون روزهاي هاليوود، مخاطبان زيادي رو به اين ژانر علاقه مند كرد.

در اين فيلم عده اي جوان به كلبه اي دور افتاده ومتروك در ايالت تنسي ميرن و در اونجا ميزبان اشباح و شياطين خبيثي ميشن كه از كتابي جادويي به نام Naturom Demonto نيرو مي گيرن.

حضور 5 جوان در كلبه وحشت، جايي كه نفرين از سر و كول شخصيت ها بالا مي رود لحظات ترسناكي براي بيننده رقم مي زنه كه در نوع خودش خيلي هيجان انگيزه.

در كل اگه شما هم ژانر وحشت و فيلمهاي ترسناك رو دوست دارين، پس اتاق تسخير مجموعه انيگما رو از دست ندين. اتاقي كه با معماهاي خلاقانه و جذابش علاوه بر ترس، شور و هيجان خاصي به همراه داره كه مي تونه براي همه اعضاي گروه تجربه تكرار نشدني و جديدي بسازه. اتاقي كه همه بخشهاش مثل موسيقي، نور، دكور و حتي سناريوي باحالش تداعي كننده فيلم هاي ترسناك و خفنه. فيلم هايي كه شايد تا حالا فقط تجربه ديدنش رو داشتين و لمس حس ترس بازيگرا، براتون كمي بعيد و دور از ذهن ميومد. ولي در مجموعه اتاق فرار انيگما اين امكان واسه همه علاقمندان وجود داره تا با حضور تو اتاق تسخير، فضايي ماورايي و غير واقعي رو تجربه كنن.

ماجراي اتاق تسخير از اين قراره كه در سال 1974 همه اعضاي يك خانواده به دست پدر خانواده به قتل ميرسن الا نلي دختر كوچك خانواده....پدر خانواده، لوئيس، بعد از اعتراف تكان دهنده به اعدام محكوم ميشه. بعد از اين ماجراها، تمام افرادي كه به اين خونه نقل مكان مي كنن، شاهد اتفاقات عجيب و غريبي هستن كه بسيار دلهره آوره. حالا شما به عنوان ساكنان جديد خونه، صداي آواز يه دختر بچه رو از ديوارهاي خونه مي شنوين و تنها راه نجاتتون، آزاد كردن ارواح خونه ست، در غير اين صورت جوان ترين عضو گروهتون رو از دست ميدين.

درسته كه ترس و دلهره تو اين اتاق نسبت به اتاقاي ديگه مجموعه كمي بيشتره ولي دنبال كردن سرنخا براي حل كردن معماها و پيدا كردن يه راه براي نجات، شور و هيجاني به اعضاي گروه ميده كه تركيبش با ترس ميتونه يه تجربه خاص و بي نظير باشه. علت استقبال خيلي زياد از اتاق تسخير مجموعه انيگما شگفت انگيز و مرموز بودن اين اتاق، مخصوصا معماهاي سخت هست كه واكنش هاي پيچيده تري رو در پي داشته و از نظر خيليا يه سرگرمي باحال با حس ترس لذت بخشه.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۸:۳۲:۳۶ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

فيلم هايي مانند جادوگر شهر از، ادوارد دست قيچي و... فيلم هايي هستن كه به خاطر اين كه حس گذار از دنياي واقعي به دنياي تخيل رو ترسيم مي كنن، بيشتر شبيه خواب و رويا هستن. قطعا همه ما تجربه يه خواب خوب به همراه يه روياي شيرين و رنگارنگ رو داريم، ولي ادماي كمي هستن كه با خوش شانسي روياي شيرينشون رو تو دنياي واقعي هم لمس مي كنن. تجربه دنياهاي تخيلي و فانتزي كه ديگه براي همه در حد يه آرزو باقي مي مونه و تقريبا بايد به ديدنشون تو صفحه جادويي تلويزيون بسنده كنيم. ولي اين روزا، يه جاهايي مثل مجموعه انيگما پيدا ميشه كه پر از چيزاي عجيب و غريبيه كه بي شباهت به دنياي خيالي و بامزه روياهاي بچگيمون نيست.

از بين موضوعات رايج بين فيلم ها، معمولا فيلم هايي كه مربوط به دنياهاي فانتزي و موضوعات غير واقعي هستن؛ تقريبا براي همه جذابن و افراد تو هر سني دوس دارن بشينن و فيلم هاي شاد تخيلي رو ببينن. اين فيلم ها به دليل درگير كردن قوه تخيل، نشاط خاصي به همراه دارن كه معمولا باب طبع همه ميشه. فيلم هايي مثل جومانجي 1، 2 و 3 ، يا فيلم چارلي و كارخانه شكلات سازي و ... كه هر كدومشون به نحوي تو جان بخشي به اين دنياهاي جذاب تخيلي نقش اساسي دارن.

 

چارلي و كارخانه شكلات سازي

 

فيلم چارلي و كارخانه شكلات سازي اثري زيبا به كارگرداني تيم بريتون با بازي فوق العاده جاني دپ در سال  2005 ساخته شده. اين فيلم با اقتباس از كتابي به همين عنوان نوشته رولد دالدر نويسنده بريتانياييه كه درون مايه فانتزي داره. پيش از اين هم در سال 1971 يك فيلم ضعيف به نام ويلي وانكا و كارخانه شكلات سازي از روي همين داستان ساخته شده بود كه اصلا تو قد و قواره فيلم بريتون نيست. 

فيلم از همان اول عجيب و غريبه و لوكيشن و طراحي صحنه هاي خيالي بسيار برجسته و منحصر بفرده. به طوري كه بيننده از ديدن جهان خوش رنگ و لعاب شكلاتي فيلم به وجد مياد و حسابي لذت مي بره. نقطه برجسته فيلم فقط طراحي صحنه و دكور فوق العادش نيست و صحنه هاي عجيب و غريب فيلم مثل: آبشارها و رودخانه هاي شكلاتي مذاب، ادامس هاي جادويي، موجودات كوتوله اي و ... يه تفريح بصري و سرگرم كننده سينمايي رو واسه بيننده ها به همراه داره.

كارخانه عجيب شكلات سازي يه دنياي خيالي و رنگارنگه كه كارتون رو به واقعيت تبديل كرده و با استفاده از موزيك و بازي هاي جذاب بازيگرا، هر لحظه هيجان و شادي را به بيننده ها تزريق مي كنه.

 

جومانجي 1، 2 و 3

 

جومانجي 1 خاطره اي شيرين هاليوودي دوران نوجواني خيلي از پدر ها و مادرهاست كه داستان ماجراجويي پسري به نام آلن رو به تصوير مي كشه. پسري كه يه جعبه بازي پيدا مي كنه و با شروع بازي به طرز عجيبي در حباب وسط جعبه جذب ميشه و بيننده رو با خودش درگير حوادث و اتفاقات پيش رو مي كنه.

قسمت دوم، با عنوان " به جنگل خوش آمديد" پر از ماجراجويي و خطر پذيريه. در اين قسمت كاراكترها بايد با همكاري هم و با استفاده از تواناييها و ضعف هاشون ماجراها رو يكي يكي پشت سر بذارن.

در قسمت سوم هم دغدغه هاي جديدي از جوونا مطرح ميشه كه مانند قسمت هاي قبلي پر از ماجرا و اتفاقات عجيب و غريبه.

در كل اين فيلم فانتزي و مهيج اثري درخشان و ارزشمنده كه پر از ماجراجوييه و تلاش كرده با گرافيك خوش آب و رنگش بيننده ها رو سرگرم كنه. تو اين فيلم حس تعليق، هيجان و ابتكاراتي كه بازيگرا براي نجات جونشون انجام ميدن؛ بسيار مسحور كنندست و تقريبا همه بيننده ها با اتفاقاتي كه بازيگرا باهاشون مواجه ميشن، همدلي ميشن و پا به پاي اونا ترس و دلهره رو در كنار هيجان و نشاط تجربه مي كنن.

 

اتاق فرار فانتزي

 

مجموعه انيگما با طراحي اتاق رويا و ساخت يه دنياي فانتزي، تونسته هيجان و شادي رو در كنار ماجراجويي قرار بده و لحظات باحال و خنده داري رو براي همه بسازه. بازيكنا مثل برندگان بليط طلايي كه شكلات هاي وانكا رو خريداري كردن؛ اجازه دارن وارد اين اتاق شاد و مرموز بشن و با به سر گذاشتن كلاه مخصوصي كه بهشون داده ميشه، بازي ذهني اما پر جنب و جوشي رو شروع كنن.

اين اتاق سراسر فان قراره مثل اسمش رويايي و خاطره انگيز باشه، تصور كنين چشماتونو مي بندين و بعد كه وا مي كنين، وارد يه دنياي جديد و عجيب ميشين، دنيايي فانتزي كه پر از اتفاقات عجيب و خنده داره و يه قانون بسيار هيجان انگيز و بامزه داره داره. قانون اين اتاق خاص و منحصر بفرد اينه كه بايد محدوديت ها رو كنار بذارين و هيجاني بي حد و مرز رو تجربه كنين. پس تو اين اتاق براي قهرمان بودن، فقط يه راه وجود داره: بايد ياد بگيري بيشتر لذت ببري.

اتاق رويا تركيب باحالي از اتاق فرار و فعاليت ورزشيه، برعكس اتاقاي ديگه ترسش خيلي كمه و معماهاش بر پايه فعاليت بدنيه اما هيجانش فوق العاده بالاست. تو اين اتاق واقعا قراره يه جيمز باند واقعي بشين و مهارت هاي خاص خودتون رو به نمايش بذارين. البته لازم نيست حتما توانايي فيزيكي خاصي داشته باشين، تقريبا همه مراحل با همفكري و كار گروهي خوب قابل حله.

درسته كه اين بازي براي خانواده ها مناسبه ولي اصلا بچگونه نيست، بلكه جوري طراحي شده كه سرگرمي هاي مختلف مثل حل كردن معما رو با فعاليت هاي ورزشي و بازي هاي مختلف مثل دوچرخه سواري، پرش، طناب بازي و...   تركيب مي كنه كه خيلي براي دورهمي هاي خانوادگي كه معمولا با همراهي والدين و كودكانه، مفيد و نشاط آوره.

در كل اتاق فرار رويا يه تجربه كاملا متفاوتيه و تركيب خيلي بامزه اي از حس ترس، دلهره و هيجانه كه با فعاليت فيزيكي عجين شده و اصلا قابل مقايسه با هيچ كدوم از تجربه هاي قبلي زندگي آدما نيست.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۰۳:۳۰ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

طرفداراي داستاناي جنايي تو كشور ما بيش از حد زياده. حالا ما قراره راجع به بهترين شخصيت هاي داستاني كه كارآگاه هاي بي نظير زمان خودشون بودن، صحبت كنيم. ي چيز خيلي جالب هم بگيم كه شما ميتونيد توي شرايط همين كارآگاه هاي معروف قرار بگيريد و بيفتيد دنبال پيدا كردن قاتلين زنجيره اي. پس تا آخر اين مطلب با ما همراه باشيد.

تمام كاراگاهها شبيه هم نيستن و تو يه سطح قرار ندارن. بعضي هاشون مهارت هاي حيرت انگيزي دارن كه جذابيت هاي شخصيتي شون رو زيادتر مي كنه و باعث ميشه بيشتر تو يادها بمونن. اينجا به 10 تا از مشهورترين كاراگاههاي خيالي دنياي ادبيات اشاره مي كنم.

 

شرلوك هلمز

 

شرلوك هلمز معروفترين و شناخته شده ترين كاراگاه تاريخ ادبيات جهان كه در 56 داستان كوتاه و 4 رمان نقش افريني كرده ساخته و پرداخته ذهن نويسنده توانمند آرتور كنان دويله.

هلمز با استايل و پوشش خاصش از طرف مردم اونقدر پذيرفته شده بود كه بسياري به ادرسش تو لندن نامه مي نوشتن و ازش كمك مي خواستن.

هلمز با نبوغ باور نكردنيش كه تقريبا هر چيزي رو با استدلال و علم توضيح مي ده، از همان ابتداي خلقت پرطرفدار بوده و به خاطر تكرار فراوانش تو فيلم ها و سريال ها هيچ قت از خاطره ها نمي ره. دو فيلم و دهها سريال با اقتباس از اين كارگاه مشهور ساخته شده كه بازي باسي راثبن و جرمي برت از بهتريناشه.

 

هركول پوارو

 

هركول پوارو بخش شيك و مجلسي ادبيات و فرهنگ انگليسيه كه به قلم زيباي آگاتا كريستي نگاشته شده . پليس بلژيكي خودستايي كه در زمان جنگ جهاني اول به انگلستان پناهنده ميشه و با نبوغ خارق العاده اش پرونده هاي زيادي رو حل مي كنه.

پوارو مبادي اداب و باهوشه، تو لباس پوشيدن خيلي وسواسيه و متخصصه حل كردن معماهاي دربسته ست. معماهاي دربسته يعني جنايت هايي كه بي نقص اجرا شدن و عملا پيداكردن قاتلش غير ممكنه.  

از پوارو و هوش مافوق بشرييش فيلم ها و سريال هاي زيادي ساخته شده كه بازي ديويد ساشت تو سريال هركول پوارو بسيار به اين كارگاه مشكل پسند و شيك پوش نزديكه.

 

خانم مارپل

 

خانوم مارپل پيرزن مهربون و سمجيه كه اولين بار سرو كلش تو يه سري از داستان هاي كوتاه مجله پيدا ميشه، ولي خيلي زود آگاتا كريستي به عنوان نويسنده داستان تصميم مي گيره ازش تو 12 رمان جنايي ديگه استفاده كنه. بانويي كهنسال كه تو يه دهكده كوچك تو سنت مري ميد زندگي مي كنه و تقريبا از سوي پليس و جنايتكارا دست كم گرفته ميشه ولي بعد از كسب موفقيت هاي چشم گيري كه تو حل پرونده ها نصيب خانم مارپل ميشه، خيليها به توانايي هاي استنباطيش اعتراف مي كنن.

از اين اثر فاخر فيلم ها و سريال هاي زيادي ساخته شده كه بازي ژوئن هيكسون و ژرالدين مك اوان تو سريال هاي خانم مارپل بسيار تاثيرگذاره.

 

لرد پيتر ويمزي

 

لرد پيتر يه جنتلمن واقعيه كه حل پرونده هاي جنايي براش بيشتر سرگرميه. نويسنده انگليسي اين اثر ارزشمند، دوروتي ال سيرز، تلاش كرده تا با نثري شيوا ادبيات فاخر عصر انگلستان در ان دوران رو نمايش بده. توي داستان، لرد پيتر ويمزي بعد از اين كه برادرش به قتل محكوم ميشه به صورت كاملا جدي به حل كردن پرونده ها مي پردازه و همين داستان رو جذابتر مي كنه.

از بين بازيگراني كه نقش لرد پيتر رو بازي كردن، ايان كارمايكل بهترين نقش افريني رو داشته.

 

بازرس رودريك الن

 

خالق اين اثر، انجيو مارش، از اين سربازرس انگليسي در سي و دو رمان استفاده كرده كه مجموعه داستانهاش به خاطر روش هاي قتل عجيب و غريب بسيار جذاب و خواندنيه. شروع مجموعه از زمانيه كه اين كاراگاه تو اسكاتلنديارد كار مي كنه و تا زماني كه به رئيس ارشد ارتقا پيدا مي كنه ادامه داره.

سه بازيگر نقش بازرس رودريك آلن رو بازي كردن كه بهترينش به پاتريك مالاهايد تعلق داره.

 

جولز ميگره

 

كميسر جولز ميگره فرانسوي در 75 رمان و بيست و نه داستان كوتاه جرج سيمنون بلژيكي نقش افريني مي كنه. اين كارگاه كه بسيار به پليس هاي واقعي شباهت داره از كار گروهي و پشتكار به نتيجه ميرسه.

ميگره بوسيله بازيگران زيادي نقش افريني شده كه بهترينش رو روئن اتكينسون بازيگر نقش مستر بين بازي كرده.

 

سم اسپيد

 

دشيل همت خالق سم اسپيد در يك رمان و سه داستان كوتاه خود از اين كاراگاه ساكن سان فرانسيسكو استفاده مي كنه. سم يه كاراگاه خوش گذرون اما مسئوليت پذيره كه يه شركت كارگاهي رو اداره مي كنه و از درگيري فيزيكي هم نمي ترسه. كاراگاه خلق شده همت خيلي با پوارو و هلمز فاصله داره و زبان داستان كمي پيچيده به نظر مياد ولي  به خاطر اين كه همت خودش يه زماني كارگاه بوده، اين اثر تاثير زيادي روي كاراگاهاي زانر جنايي داشته.

 از اين اثر فيلم هاي زيادي ساخت شده كه مهمترينش Addapion با بازي هامفري بوگارت معروفه.

 

كنزي ميلهون

 

 كارگاه خصوصي خانم كنزي ميلهون يك فارغ التحصيل زيبا و جوان اهل شهر خيالي كاليفرنياست كه توسط نويسنده امريكايي سو گرفتون خلق شده. اين كاراگاه عاشق مسافرت، در هر كدام از سفرهايش ماجراهاي زيادي رو تجربه مي كنه. اين مجموعه كوتاه ولي داراي طرح داستاني قوي و منسجميه.

 

فيليپ مارلو

 

فيليپ مارلو يه كارگاه خصوصي هاليووديه كه معتقده همه دروغ ميگن. نقطه ضعف مارلو كشيدن سيگار زياد و مصرف الكله و اكثر پرونده هاي اين كاراگاه بدبين كه پيرامون عناصر خشونت و مواد مخدره ، تو محله هاي خطرناك هاليوود رخ ميده. به نظر مي رسه ريموند چندلر با خلق اين اثر ميخواسته از جامعه فاسد انتقاد كنه.

فيلم the big sleep  با بازي زيباي هامفري بوگارت و سريال  Philip Marlowe,Private Eye با بازي پاورز بوث با اقتباس از اين اثر ساخته شدن.

 

كاراگاه بازرس توماس لاينلي

 

يك كاراگاه انگليسي كه توسط آرتور اليزابت جرج امريكايي خلق شد. لاينلي به عنوان هشتمين ارل اشرتون با كمك باربرا هورس، همدست اسكاتلند يارديش، پرونده هاي جنايي زيادي رو حل مي كنه كه مهترينش قتل در دبيرستاني در بريتانياست. اماكن و شخصيت هاي انگليسي تو اين رمان اونقدر دقيق و ريزبينانه توصيف شد ن كه كسي باور نمي كنه نويسنده اش انگليسي نباشد.

سريال The Inspector Linley Mysteries از روي اين اثر ساخته شده.

از همون دوران كودكي كاراگاههاي تو كارتونا با كلاه مخصوص بر سر و يه ذره بين در دست اونقدر جذاب هستن كه خيلي زود پاشون به بازيهاي كودكانه باز ميشه و با خلاقيت فوق العاده دنياي بچگي حس و حال تكرار نشدني اي رو برامون مي سازن. كم كم با بزرگ شدن ادمها، شايد ديگه نه وقتش باشه و نه حوصلش كه به سراغ اين جور بازيا بريم، ولي به خاطر وجود حس كنجكاوي و لذت فراموش نشدني بازياي بچگي، ديدن فيلم ها و خوندن داستان هاي جنايي معمايي هم چنان يه سرگرمي عالي به شمار ميره.

درسته كه تقريبا همه انسان ها به خاطر روحيه كنجكاوي، ناخوداگاه جذب چنين ژانري مي شن ولي براي بعضيا اين حس خيلي قويتره و ديدن فيلم و خوندن كتاب با همه جذابيتهاش، نمي تونه پاسخگوي روحيه ماجراجويانه شون باشه، واسه اين افراد حتي بازي هاي رايانه اي هم خيلي راضي كننده نيست و اونا دنبال يه چيز خيلي هيجان انگيزتر و خاصتر مي گردن.   يه جايي مثل مجموعه انيگما با اتاق هاي فراري كه به صورت  اختصاصي به موضوعهاي معمايي وقتل مي پردازه.

اتاق قتل مرموز انيگما كه كاملا حال و هواي كاراگاهي و جنايي داره و موضوعش در مورد قتل هاي سرياليه، براي اين افراد يه پيشنهاد منحصر بفرده. تو اين اتاق بازيكنا به عنوان كارگاه بايد قاتلي كه 11 نفر رو به يه روش واحد به قتل رسونده، پيدا كنن و اونو تحويل قانون بدن. تو اتاق قتل مرموز از ذره بين و كلاه مخصوص كاراگاهي خبري نيست ولي بازيكنا بايد دقيقا به اندازه تمام كارگاهايي كه تا حالا ديدن و يا در موردش خوندن، نكته سنج و دقيق باشن. براي حل كردن معما سرنخ ها رو جدي بگيرن و از هيچ نكته كوچك و در ظاهر بي ارزشي غافل نشن.

اتاق فرار به همه اين فرصت را ميده تا براي يه روز به يكي از اون كارگاههايي كه دوسشون دارن تبديل بشن و خودشون رو تو شرايطي كاملا مشابه محك بزنن. پس اگه فك مي كنين خيلي باهوش و ماجراجوييد، اين گوي و اين ميدان.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۹:۳۶:۲۹ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

كمتر كسي پيدا ميشه كه بگه هركول پوآرو رو نميشناسم. ممكنه كتاب آگاتا كريستي رو نخونده باشيد اما قطعا فيلم پوآرو رو ديديد. محبوبيت زياد اين رمان باعث استفاده از اين كاراكتر در فيلم هاي سينمايي و سريال هاي تلويزيوني زيادي شده. از بين اونا سريال هركول پوآُرو در ژانر درام جنايي با لوگوي مخصوص، موسيقي منحصر بفرد و بازي فوق العاده ديويد سوشي شاهكاريه كه در ماندگاري اين اثر بيشترين تاثير رو داشته. پوارو كوتاه قد ( تقريبا 150 سانتي متر)، مرتب، شنگول و شيك پوش يه سري خصوصيات منحصر بفرد داره كه شنيدنشون مي تونه براي همه جالب و جذاب باشه، مثل اين كه :

 

  1. پوارو در اصل بلژكيه نه فرانسوي. اين يه حقيقته كه پوارو بارها بهش اشاره مي كنه.
  2. پوارو قبلا عضو نيروي پليس بلژيك بوده و به خاطر هوش و سخت كوشي زيادش خيلي زود ترقي مي كنه و قبل از جنگ جهاني اول حتي رييس پليس بروكسل هم ميشه.
  3. با آغاز جنگ جهاني اول و اشغال بلژيك، پوارو به انگلستان پناه مياره و به مرحمت پيرزني ثروتمند به نام اميلي اينگل تورپ در روستاي استايلز سنت مري ساكن ميشه. همونجايي كه اولين پرونده جنايي رو حل مي كنه.
  4. پوارو خيلي مغروره و بويي از فروتني نبرده. داستان رمان تو زمان انگليسي هاي عهد امپراتوري يعني شاه ادوارد و شاه جورج رخ داده كه انگليسيها بزرگترين قدرت درياها و امپراتوري قدرتمندي تو دنيا به شمار ميرفتن؛ ولي پوارو با ميل سيري ناپذيرش به خودستايي حتي انگليسيارم از رو برده بود و عاصيشون كرده بود. كلا خيلي به قدرت ذهنش مباهات مي كرد و دوست داشت اونو با عنوان مشهورترين و بهترين كاراگاه خصوصي جهان صدا بزنن.
  5. پوارو از نظر جسمي آدم ضعيفيه و تاب و تحمل فشار بدني نداره. تو سفر با هواپيما و كشتي، همش ناله و بي تابي مي كنه. هواي سرد و باراني رو دوست نداره و معتقده كه قدرتش تو مغزشه و از زد و خورد و زورازمايي هم تا جايي كه امكان داره، دوري مي كنه. در كل از فعاليت فيزيكي كه همراه با قدرت و سرعت باشه استقبال نمي كنه.
  6. پوارو به ظاهرش خيلي اهميت ميده و توجهش به سرو وضعش وسواس گونه ست. پوشيدن جامه هاي گران قيمت و رسمي حتي تو شرايط غير رسمي با كفش هاي ورني براق و تلاش براي پوشاندن موهاي خاكستري كه خيلي وقتا تمسخر اشكار يا پنهان اطرافيان رو به همراه داشت، از خصوصيات بارز اين شخصيته. براي پوارو آرايش سبيل شق و رق و نظاميش كه به صورتش شكوه خاصي ميداد؛ به اندازه دقتش به جزئيات پنهان يه قتل مهم و حياتي بود.
  7. پوارو وسواس فكري و عملي داره و به رعايت نظم و ترتيب و قرينگي خيلي توجه مي كنه. به همين خاطر بعضي از رفتاراش از نظر ديگران عجيب و غريبه مثلا خطوط منحني تو چيدمان منزل رو نمي پسنده و مبلمان با زواياي گرد رو اصلا تحمل نمي كنه. در حال صحبت با ديگران بي اختيار در حال مرتب كردن خرت و پرتهاست. از نظر پوارو واقعا غير قابل تحمله كه هر مرغ، تخمايي با اندازه هاي متفاوت بذاره!!! چون در اين صورت تقارن روي ميز صبحانه بهم مي خوره. از همه عجيب تر اين كه هركول هيچ وقت يه قرص نان با شكل نامنظم رو  هم نمي خورد.
  8. هركول غذاي خوشمزه رو مي پرسته و به اشپزي علاقه داره و در انتخاب اونا وسواس زيادي به خرج ميده. در بهترين رستوران هاي غذا مي خوره و صبحانه كامل از نظرش هات چاكلت با كروسان يا يه خوردني شيرينه. نوشيدني هاي مورد پسندش هم خاص و يكم منحصر بفردن. مثلا قبلنا قهوه مي خورد ولي الان فقط شكلات داغ و كروسان مي خوره.
  9. در بلژيك يه آبجو به نام هركول وجود داره كه به نام M.Piorot نامگذاري شده. هرچند كه هركول برخلاف انگليسيا ليكورهاي شيرين با طعم ميوه رو مي پسنديد. به نظرم يه بطري شراب و يا شايد يه ليكور خوب انتخاب بهتري بود.
  10. روش كار هركول پوارو هم كاملا با بقيه كاراگاها فرق داشت و برخلاف اونا از طريق بررسي شواهد مثل ردپا يا خاكستر سيگار و ... نتيجه گيري نمي كرد. بلكه قدرت منحصر بفرد پوارو تو بازافريني صحنه هاي قتل تو ذهنش بود. استفاده از سلول هاي خاكستري مغز بعد از بدست آوردن سرنخ ها از زيبا ترين جنبه هاي داستان پواروئه.

هركول پوآرو معروف به موسيو پوارو كاراگاه تخيلي 33 رمان، 59 داستان كوتاه و يك نمايشنامه كامل از آگاتا كريتسي، نويسنده شهير انگليسيه كه قهرمان 4 رمان ادامه دار سوفي هانا هم هست. پوارو از مشهورترين شخصيت هاي داستاني تاريخ ادبياته كه جمله معروفش" همه چيز بر عهده سلول هاي خاكستري مغزه" هيچ وقت از يادها نمي ره.

در حال حاضر با وجود پيشرفت هاي خيلي زيادي كه توعرصه بازي به وجود اومده؛ شما مي تونين خيلي راحت و سريع به خواستتون برسين و خودتونون رو تو جايگاه يه كاراگاه معروف مثل پوارو قرار بدين و چالش هاي اين شغل رو از نزديك لمس كنين، مجموعه هاي اتاق فرار با اتاق هايي كه دقيقا براي فعال شدن سلول هاي خاكستري مغزتون طراحي شدن.

 پس اگه واقعا فك مي كنين كه انسان زيركي هستين و نكته سنجيتون مثال زدنيه، مي تونين خودتون رو تو اتاق قتل مرموز مجموعه انيگما محك بزنين و براي يه ساعت خودتون رو تو نقش يه كارگاه زبده و كاربلد به چالش بكشين. تو اتاق قتل مرموز مجموعه انيگما، معماي يه قتل عجيب و به ظاهر حل نشدني منتظر شما و دوستاتونه تا تو يه فضايي رازگونه  قاتل رو پيدا كنين. قاتل قتل هاي سريالي اي كه 11 نفر رو به يه روش واحد به قتل رسونده و پليس از پيدا كردنش عاجزه. براي حل كردن اين پرونده به كاراگاهايي احتياجه كه از نظر ذهني آمادگي حل معما و روبرو شدن با واقعيتها رو داشته باشن و بتونن با كمك سرنخ هاي به جا مانده قاتل رو پيدا كنن. فضاسازي و شخصيت پردازي اين اتاق كاملا راز آميزه و اگه شما شخصيت كاوشگرانه ماجراجويانه دارين، لذت حل كردن معما تو اين اتاق رو به هيچ وجه از دست ندين.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۲:۲۳:۵۲ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

براي شما كه طرفدار سرسخت بازي اتاق فرار هستيد از بهترين و پر طرفدارترين ژانر‌هاي فيلم و سريال، ژانر معمايي است. اين ژانر مورد توجه علاقه‌مندان و منتقدان زيادي قرار دارد. از سوي ديگر فيلم‌هاي بسيار خوبي در اين سبك ساخته مي‌شود كه در اين مقاله قصد داريم تا ليستي از بهترين فيلم‌هاي معمايي تاريخ سينما را در اختيارتان قرار دهيم. در نتيجه اگر شما هم علاقه‌مند به اين ژانر هستيد مي‌توانيد از اين ليست استفاده كنيد. در اين ميان بد نيست بدانيد كه برترين فيلم‌هاي معمايي با كارگرداني ديويد فينچر ساخته شده‌اند و معمولا آثار بي‌نظيري از اين كارگردان در اين ژانر توليد مي‌شود.

بهترين فيلم‌هاي ژانر معمايي

فيلم The Game

  • سال ساخت: ۱۹۹۷
  • كارگردان: ديويد فينچر
  • بازيگران اصلي:  مايكل داگلاس و شان پن
  • مدت زمان: ۱۲۸ دقيقه
  • امتياز imdb: ۹.۲ از ۱۰

فيلم Mr Nobody

  • سال ساخت: ۲۰۰۹
  • كارگردان: ژاكو وان دورمال
  • بازيگران اصلي: جرد لتو و دايان كروگر
  • مدت زمان: ۱۵۷ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۸ از ۱۰

فيلم The Prestige

  • سال ساخت: ۲۰۰۶
  • كارگردان: كريستوفر نولان
  • بازيگران اصلي: هيو جكمن، كريستين بيل، مايكل كين و اسكارلت جوهانسون
  • مدت زمان: ۱۳۰ دقيقه
  • امتياز imdb: ۸.۵ از ۱۰

فيلم Looper

  • سال ساخت: ۲۰۱۲
  • كارگردان: ريان جانسون
  • بازيگران اصلي: بروس ويليس، جوزف گوردون-لويت و اميلي بلانت
  • مدت زمان: ۱۱۸ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۴ از ۱۰

فيلم Identity

  • سال ساخت: ۲۰۰۳
  • كارگردان: جيمز منگولد
  • بازيگران اصلي: جان كيوساك و آماندا پيت
  • مدت زمان: ۹۰ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۳ از ۱۰

فيلم Inception

  • سال ساخت: ۲۰۱۰
  • كارگردان: كريستوفر نولان
  • بازيگران اصلي: لئوناردو دي‌كاپريو
  • مدت زمان: ۱۴۸ دقيقه
  • امتياز imdb: ۸.۸ از ۱۰

فيلم No Escape

  • سال ساخت: ۲۰۱۵
  • كارگردان: جان اريك داودل
  • بازيگران اصلي: اوون ويلسون و ليك بل
  • مدت زمان: ۱۰۳ دقيقه
  • امتياز imdb: ۶.۸ از ۱۰

فيلم Source Code

  • سال ساخت: ۲۰۱۱
  • كارگردان: دانكن جونز
  • بازيگران اصلي: جيك جيلنهال و ميشل موناهن
  • مدت زمان: ۹۳ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۵ از ۱۰

فيلم Stay

  • سال ساخت: ۲۰۰۵
  • كارگردان: مارك فارستر
  • بازيگران اصلي: يوان مك‌گرگور، نائومي واتس و رايان گاسلينگ
  • مدت زمان: ۹۹ دقيقه
  • امتياز imdb: ۶.۸ از ۱۰

فيلم Now You Can See Me

  • سال ساخت: ۲۰۱۳
  • كارگردان: لويي لترير
  • بازيگران اصلي: جسي آيزنبرگ، مارك روفالو و وودي هارلسون
  • مدت زمان: ۱۱۵ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۲ از ۱۰

فيلم Mulholland Drive

  • سال ساخت: ۲۰۰۱
  • كارگردان: ديويد لينچ
  • بازيگران اصلي: نائومي واتس و لورا هرينگ
  • مدت زمان: ۱۴۶ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۹ از ۱۰

فيلم Memento

  • سال ساخت: ۲۰۰۰
  • كارگردان: كريستوفر نولان
  • بازيگران اصلي: گاي پيرس و كري-ان ماس
  • مدت زمان: ۱۱۳ دقيقه
  • امتياز imdb: ۸.۴ از ۱۰

فيلم Cube

  • سال ساخت: ۱۹۹۷
  • كارگردان: وينچنزو ناتالي
  • بازيگران اصلي: نيكول د بوئر
  • مدت زمان: ۹۰ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۲ از ۱۰

فيلم Escape Room

  • سال ساخت: ۲۰۱۹
  • كارگردان: آدام روبيتل
  • بازيگران اصلي:  تيلور راسل و لوگان ميلر
  • مدت زمان: ۹۹ دقيقه
  • امتياز imdb: ۶.۴ از ۱۰

فيلم Deja vu

  • سال ساخت: ۲۰۰۶
  • كارگردان: توني اسكات
  • بازيگران اصلي: دنزل واشنگتن و وال كيلمر
  • مدت زمان: ۱۲۶ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۱ از ۱۰

فيلم Seven

  • سال ساخت: ۱۹۹۵
  • كارگردان: ديويد فينچر
  • بازيگران اصلي: برد پيت و مورگان فريمن
  • مدت زمان: ۱۲۷ دقيقه
  • امتياز imdb: ۸.۶ از ۱۰

فيلم Prisoners

  • سال ساخت: ۲۰۱۳
  • كارگردان: دنيس ويلنيو
  • بازيگران اصلي: هيو جكمن و جيك جيلنهال
  • مدت زمان: ۱۵۳ دقيقه
  • امتياز imdb: ۸.۱ از ۱۰

فيلم Gone Girl

  • سال ساخت: ۲۰۱۴
  • كارگردان: ديويد فينچر
  • بازيگران اصلي: بن افلك و رزاماند پايك
  • مدت زمان: ۱۴۹ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۶ از ۱۰

فيلم Enemy

  • سال ساخت: ۲۰۱۳
  • كارگردان: دني ويلنو
  • بازيگران اصلي: جيك جيلنهال و ملاني لوران
  • مدت زمان: ۹۰ دقيقه
  • امتياز imdb: ۶.۹ از ۱۰

فيلم Predestination

  • سال ساخت: ۲۰۱۴
  • كارگردان: برادران اسپيريگ
  • بازيگران اصلي: ايتن هاك، سارا اسنوك و نوآ تيلور
  • مدت زمان: ۹۷ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۵ از ۱۰

فيلم Panic Room

  • سال ساخت: ۲۰۰۲
  • كارگردان: ديويد فينچر
  • بازيگران اصلي:    جودي فاستر، كريستن استوارت و جرد لتو
  • مدت زمان: ۱۱۲ دقيقه
  • امتياز imdb: ۶.۸ از ۱۰

فيلم Trance

  • سال ساخت: ۲۰۱۳
  • كارگردان: دني بويل
  • بازيگران اصلي: جيمز مك‌آووي و رزاريو داوسون و ونسان كسل
  • مدت زمان: ۱۰۱ دقيقه
  • امتياز imdb: ۶.۹ از ۱۰

فيلم Cloud Atlas

  • سال ساخت: ۲۰۱۲
  • كارگردان: تام تيكور، اندي واچوفسكي و لانا واچوفسكي
  • بازيگران اصلي: تام هنكس، هلي بري و جيم برودبنت
  • مدت زمان: ۱۷۱ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۴ از ۱۰

فيلم The Thirteenth Floor

  • سال ساخت: ۱۹۹۹
  • كارگردان: جوزف روسناك
  • بازيگران اصلي: كريگ بركو و گرچن مول
  • مدت زمان: ۱۰۰ دقيقه
  • امتياز imdb: ۷.۱ از ۱۰

فيلم Shutter Island

  • سال ساخت: ۲۰۱۰
  • كارگردان: مارتين اسكورسيزي
  • بازيگران اصلي: لئوناردو دي كاپريو و مارك روفالو
  • مدت زمان: ۱۳۸ دقيقه
  • امتياز imdb: ۸.۲ از ۱۰

اگر شما هم عاشق فيلم هاي معمايي هستيد حتما بهتون پيشنهاد ميكنم از بهترين اتاق فرار تهران ديدن كنيد و خودتون رو جاي شخصيت هاي اصلي يك داستان معمايي ترسناك يا داستان معمايي هيجاني بذاريد.

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۷ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۹:۱۰:۰۰ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

نبرد بين خير و شر، خوبي و بدي و در يه كلمه آدم خوبا و آدم بدا در طول تاريخ هميشه وجود داشته و جنگ هاي زيادي بر سر اين موضوع شكل گرفته و انسان هاي زيادي براي تحقق آرمان هايي كه بهشون اعتقاد داشتن جون خودشون رو از دست دادن. ميل به خوبي كه تو ذات بشر نهفته شده، همواره موضوع بسياري از فيلم ها، كتاب ها و حتي بازيا بوده و با وجود اثرات بسيار نامطلوب جنگ، اين ژانر هميشه طرفداراي خاص خودش را داشته و تقريبا همه از پير و جوان گرفته تا زن و مرد ازش لذت مي برن.

مجموعه اتاق فرار انيگما براي گروه هاي مختلف مراجعه كننده، اتاق هايي با موضوعاتي كاملا متفاوتي طراحي كرده كه افراد مي تونن بر اساس سليقه شون يه انتخاب خوب و هيجان انگيز داشته باشن. اين مجموعه تلاش كرده تا با چيدن سناريوهاي مختلف و طراحي بازياي منحصر بفرد ، افراد علاقمند به يه ژانر مخصوص رو دور هم جمع كنه تا يه فعاليت جمعي پرهيجان رو براي يه ساعت تجربه كنن.  

از بين همه اونا، اتاق جنگ مجموعه انيگما يه جاي واقعي براي ماجراجوييه. يه فضا براي تجربه حس  هيجان، يه ماموريت دلهره آور كه حس جيمز باندي رو بهتون ميده و غرق غرور و افتخارتون مي كنه.

درسته كه ديدن فيلماي جنگي براي طرفداراي اين ژانر خيلي لذت بخشه ولي واقعا هيچي بازي جنگي نميشه. بازياي جنگي چه اون قديما كه با شمشير چوبي و پلاستيكي بودن و چه الان كه تو فضاهاي رايانه اي و اندرويدي اجرا ميشن، انگار ساخته شدن تا علاوه بر تخليه انرژي، شورو هيجان رو تو وجود آدما زنده كنن ولي اگه واقعا به دنبال لمس فضاي جنگ و دلهره هاي شرايط جنگي هستين، فقط كافيه يه بار اتاق جنگ مجموعه انيگما رو امتحان كنين، ديگه مشتري پرو پا قرص اين مجموعه و اين اتاق پر هيجان ميشين.

ماجراي اين اتاق برميگرده به سال 1962 ميلادي تو پايگاه رمديوس شهركوبا و شرايطي كه همه دنيا منتظرن تا جنگ جهاني سوم اتفاق بيفته. تو اين اتاق يه دكمه قرمز وجود داره كه خيلي مهمه و ماموريت شما و گروهتون اينه كه با نفوذ به اين اتاق و فشار دادن دكمه قرمز جلوي يه جنگ اتمي و نابساماني هاي مربوط به اونو بگيرين.

اين اتاق فرار روايتي متفاوت از شروع جنگ جهاني سومه كه بيشتر فضاي معمايي داره و شما به عنوان بازيكن بايد با دنبال كردن سرنخ ها و حل كردن معماها از شروع يه جنگ اتمي جهاني جلوگيري كنين. در اين اتاق قراره براي رسيدن به يه هدف متعالي تا آخرين نفس بجنگين و بدون هيچ ترديدي براي نجات زمين از پليدي ها و ناعدالتي از جونتون مايه بذارين.

اين بازي كه خيلي بين بازيكناي حرفه اي محبوبه و طرفداراش واقعا از اون به عنوان يه بازي معمايي و پرهيجان ياد مي كنن، هر بخش و قسمتش با دقت و نكته بيني طراحي شده و عوامل مهمي تو موفقيتش نقش كليدي داشتن مثل: سناريوي قوي، معماهاي پيچيده ولي كاملا مرتبط به سناريوي بازي، محيط و دكوراسيون طراحي شده و از همه مهمتر پرداختن به جزئيات كم اهميت كه در عمل تاثير بسيار زيادي روي غرق شدن بازيكنا تو فضاي بازي داشته و افراد شركت كننده را حسابي درگير بازي مي كنه و بهشون حس قهرمان بودن رو ميده.  

ماجراي داستان از اونجا شروع ميشه كه بعد از عمليات ناموفق آمريكا توي كوبا، حالا نوبت شورويه كه با استقرار يه سري موشك اتمي تو خاك كوبا ازش محافظت كنه؛ ولي آمريكا هم بيكار نميشينه و وقتي از طريق هواپيماي جاسوسي از وجود موشك هاي اتمي شوروي خبردار ميشه، واسه جنگ و رويارويي خودشو آماده نبرد مي كنه. ماموريت شما و گروهتون هم اينه كه با نفوذ به اتاق جنگ تو كوبا و فشار دادن دكمه قرمز؛ كره زمين رو از هرج و مرج نجات بدين.

سناريوي اتاق جنگ مجموعه انيگما خيلي قويه و بر اساس آينده نابسامان بشريت تنظيم شده، ماموريتي هيجان انگيز براي برقراي صلح و بازگرداندن آرامش به جهان كه مي تونه پر از احساس غرور باشه، چون هدف حفظ انسانيت و احساس آزاديه.

سناريو جالب و جذاب اتاق جنگ مجموعه انيگما كاملا با دكوراسيون اين اتاق همخواني داره و كيفيت بالاي وسايل اتاق و نحوه چيدمان اونا بازيكنا را يهو از سال 2022 ميلادي پرت ميكنه به دهه 60 ميلادي، چون انقدر تو طراحي اتاق به جزئيات و نكات ريز و كليدي توجه شده كه تو لحظه لحظه بازي حال و هواي اون سالها حس ميشه.

يكي ديگه از دلايل خاص بودن اين اتاق هم به خاطر اينه كه به جاي گيم مستر، سناريوي داستان با يه كليپ تصويري خوش ساخت واسه بازيكنا تعريف ميشه و از همون ابتدا بازيكنا در حال و هواي جنگ هاي چريكي دهه 60 ميلادي قرار مي گيرن و فضاي كمونيست حاكم تو اون دوران رو كاملا لمس مي كنن. البته علاوه بر جنگ و مسائل مربوط به اون، روند معماهاي اين اتاق هم موازيه كه همين امر باعث شده درجه سختي اين بازي هم نسبت به بقيه بازيا خيلي بيشتر باشه. واسه همين تمركز گروه بر روي اين كه كدوم معما رو اول بايد حل كنن، يكم سخت تر ميشه و چالش پيش روي اعضاي گروه خيلي زيادتره.

حال و هواي حاكم بر فضاي اتاق هم كاملا با معماها، قفل ها، دستگاه ها و وسايل ارتباطي موجود تو بازي هم خواني داره و همشون جوري ذهن رو درگير مي كنن كه واقعا در روند بازي حس يه قهرمان رو دارين كه نجات كره زمين تو دستاي اونه. پس اگه عاشق فيلم هاي جنگي مثل پيانيست، مردگان متحرك و ... هستين، اتاق جنگ مجموعه انيگمارو از دست ندين، چون دقيقا همون جاييه كه دنبالش مي گردين، اتاقي براي جنگيدن و زنده ماندن. البته در اين اتاق شما چيزي فراتر از زنده ماندن رو تجربه مي كنين؛ تلاش براي نجات زمين.

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۵ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۹:۳۶:۱۹ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

ترس در اصل يه واكنش طبيعي و غريزي بدن به احساس خطر يا تهديده، يه احساس براي بقا و زنده ماندن. تو اين تعريف هيچ جايي واسه لذت و هيجان وجود نداره. پس چرا بعضيا اين قد ترس رو دوس دارن؟ اصلا چرا بعضيا از ديدن فيلم ترسناك لذت مي برن؟ اگه ترسيدن واقعا لذت داره، پس چرا بعضيا اصلا از ترسيدن لذت نمي برن؟

دليل اصلي همه اين  تفاوتا برمي گرده به فعل و انفعالات شيميايي مغز. يعني همه مغزها تو موقعيت هاي مهيج و ترسناك، يكسان عمل نمي كنن. اونايي كه تو موقعيت هاي مهيج، ترسناك و پرخطر لذت مي برن، ترشح دوپامين كمتري دارن. دوپامين در اصل همون ترمز مغز به حساب مياد كه در صورت ترشح ، باعث ميشه افراد محتاط تر عمل كنن.

علاوه بر اين اونايي كه بعد از ديدن يه فيلم ترسناك يا قرار گرفتن تو موقعيت هاي خطرناك اعتماد بنفسشون بالا ميره و سرشار از شور و شوق ميشن، از لحاظ شخصيتي هم افرادي حادثه جو و ريسك پذيرن. يعني جدا از پردازش هاي مغز، يه سري از افراد ذاتا محتاط تر ن. ولي قبول كنيم كه حتي همه اونايي هم كه عاشق ترس هستن، از قرار گرفتن تو موقعيت واقعي خطر يا ترس خيلي لذت نمي برن. مثلا هيچكي از اين كه تو يه شب تاريك و خلوت مورد تعقيب قرار بگيره ،حس خوبي نداره و لذت نمي بره!!! ولي همونا از ديدن يه فيلم ترسناك تو يه شب طوفاني و پر التهاب احساس لذت و سرگرمي مي كنن!!! خب الان چي شد بالاخره آدما ترس رو دوست دارن يا ندارن؟

موضوع از اين قراره كه ترس واقعي با يه شوك رواني خاص همراهه كه بعد از پردازش مغز؛ تغييرات فيزيولوژيكي در بدن ايجاد مي كنه مثل ضربان شديد قلب، نفس هاي سريع، عرق سرد، دلشوره و اضطراب و ... . در اين شرايط مغز متفكر و مغز عاطفي با هم توافق دارن كه در موقعيت خطرناكي قرار دارين و بايد يه واكنشي مثل مبارزه، توقف، فرار و... از خودتون نشان بدين.

ولي وقتي ما تو يه محيط امن مثل اتاق فرار، در موقعيت ترسناكي قرار مي گيريم همه چيز فرق مي كنه، مغز مي دونه موضوع از چه خبره و ترس هاي ايجاد شده باعث سرخوشي لذت ميشه. يعني مغز متفكر در اين موقعيت بازخوردي كه به مغز عاطفي ميده باعث ميشه تا به سرعت حالت برانگيختگي به حس ترس همراه با هيجان يا لذت تبديل بشه. پس براي افرادي كه ذاتا خطر پذيرن، ترسي كه در موقعيت امن تجربه مي كنن همراه با لذت و سرگرميه.چون در هنگام تجربه اين نوع ترس ترشح آدرنالين، دوپامين و اندورفين منجر به حس لذت و سرخوشي ميشه.

 براي تجربه چنين ترسايي ميتونين به اتاق فرار ترسناك تو مجموعه اتاق فرار انيگما اعتماد كنين. چون در اين مجموعه ها ترس با تحريك يكي از حواس مثل حس شنوايي، بويايي و بينايي القا ميشه و افراد با شنيدن صداها يا بوهاي وحشت آور و ... ترسي لذت بخش رو تجربه مي كنن.

با توجه به اين كه امكان داره از موضوعاتي مختلفي لذت ببرن؛ مجموعه انيگما اتاق هاي مختلفي داره كه هر كدوم بر اساس يه نوع ترس خاص طراحي شده. مثلا اتاق جنگ انيگما پر از ماجراجويي و لحظات دلهره آوره، در صورتي كه در اتاق رواني ترس از يه قاتل رواني رو تجربه مي كنين.

ترس هاي ناشناخته و مرموز ترس هايي هستن كه ماهيتا از نظر ما عجيب و دست نيافتني به نظر ميان و به همين خاطر كنجكاوي در موردشون خيلي بيشتره. ترس هايي كه در اتاق هاي فرار تسخير يا كلبه وحشت تجربه مي كنين  از اين دست هستن.

به طور كلي احساس ترس باعث حواس پرتي از موضوعات ديگه هم ميشه كه در نوع خودش يه تجربه مثبت به حساب بياد، خصوصا كه وقتي اين حس رو تو جمع دوستان يا خانواده تجربه مي كنين، اين احساسات به صورت مسري بين افراد منتشر ميشه و اگه جايي باشين كه درك درستي از حس كنترل كردن هم داشته باشين، اين حس ترس خيلي زود به تعامل اجتماعي و انتشار احساسات مثبت و احساس صميميت تبديل ميشه.

از اونجا كه در اتاق هاي فرار مجموعه انيگما از ايمني خود اطمينان كامل دارين، حس ترس خيلي زود جاشو به لذت و سرگرمي ميده. تو اين اتاقا مغز درك مي كنه كه اين قضايا واقعي نيستن و با  تكيه به تواناييهاش، تهديد ها رو به يه فرصت براي احساس امنيت و لذت تبديل مي كنه.

در نهايت احساس تسكين بعد از ترس هم خودش يه لذت فوق العاده آرامش بخشي داره كه قابل وصف نيست. حس رضايت از  اين كه بالاخره از عهده ش براومدم، حس غرور به همراه افتخاري كه در پايان نصيب آدم موفق ميشه.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۳ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۹:۲۷:۱۰ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]
[ ۱ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
[#VoteTitle#]
[#VTITLE#]
     نتیجه

لینک های تبادلی
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 0
دیروز : 0
افراد آنلاین : 9
همه : 0
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی