اتاق فرار انيگما
اتاق فرار (Escape room) يك بازيِ فيزيكي - ماجراجويي است. در اين بازي، تيم‌ها در قالب گروه‌هاي 3 تا 5 نفره تشكيل شده و داخل اتاق فرار مي شوند. در، پشت سر آنها قفل شده و بازيكنان مي بايست با پيدا كردن سرنخ‌ها، حل كردن معمّاها، از سر گذراندن چالش‌هايي كه براي آنان طراحي شده و در قالب كار گروهي ظرف مدت 60 دقيقه راه خروج از اتاق فرار را پيدا كرده و از آن خارج شوند.

زمان قديم براي بچه ها پر از چالش بود. مثلا تو ي مورد از اين چالشا، داستان برامون تعريف ميكردن و اين داستانا به اندازه اي ترسناك بود كه عجيب بود براي ما تعريفش كنن اما ميكردن. براي آشنايي بيشتر با اين جور داستان هاي عبرت آموز، فقط كافيه يه جستجوي ساده بكنين تا به نمونه هاي زيادي از اونها كه تقريبا تو فرهنگ همه كشورها وجود داشته، دست پيدا كنين.

در گذشته كه خبري از سينما و تلويزيون نبود، داستان ها نقش بسيار مهمي در تربيت كودكان داشتن و معمولا خانواده ها تلاش مي كردن تا در قالب داستان هاي عبرت آموز، رفتارهاي تربيتي خاصي رو براي بچه هاشون نهادينه كنن. داستان هايي كه به اين سبك روايت ميشدن، اغلب هشدار دهنده بودن و وقتي با چاشني اغراق قاطي مي شد، واقعا براي كودكان ترسناك بود. حالا ما قراره 7تا از اين داستانا رو براي شما بگيم

در اينجا براي آشنايي بيشتر به چند نمونه از داستان هاي اين چنيني مي پردازيم:

 

شنل قرمزي

 

اصل اين داستان ايتاليايي به نام مادر بزرگ قلابي در قرن دهم نوشته شده و يكي از قديمي ترين و آشناترين داستان هاييه كه با اقتباس از اون، كارتون ها و فيلم هاي جذاب زيادي ساخته شدن. اين داستان در مورد دختريه با شنل قرمز كه به نصيحت مادرش گوش نمي كنه و در مسير رفتن به خونه مادر بزرگ با حرف زدن با غريبه ها و اعتماد به اونا باعث به وجود اومدن دردسرهايي ميشه.

 نكته اخلاقي اين داستان اينه كه بچه ها بايد به حرف بزرگتراشون گوش بدن و به هر كسي اعتماد نكنن.

 

عاقبت تقليد از پسرها

 

اين داستان كه در سال 1859 ميلادي نوشته شده در مورد دختريه كه رفتارهاي پسرانه و كمي بي ادبانه داره و حاضر نيست به نصيحت ديگران گوش بده و تو رفتاراش مثل يه خانم رفتار كنه. در انتهاي داستان هم اين دختر به يه پسر با شغل دريانوردي تبديل مي شه.

نتيجه اخلاقي اين داستان كه قطعا در اين دوره و زمونه تاريخ مصرفش به پايان رسيده؛ اين بود كه دخترا بايد رفتار دخترانه داشته باشن و از ظرافت هاي زنانه بهره ببرن.

 

پيرزن گوني به دست

 

اين داستان قديمي كه بيشتر در مناطق اطراف مديترانه و سوريه رواج داشته، در مورد پيرزنيه كه با يه گوني رو پشتش بچه هاي شلوغ و بازيگوش را شناسايي مي كنه و بعد در يه فرصت مناسب اونارو تو گوني ميندازه و به بالاي كوه مي بره. اونجا هم با تخت هاي سوزني و لباسهاي ضخيم مجازاتشون مي كنه. پيرزن گوني به دست كه كارش شبها شروع ميشه، معمولا پشت پنجره هاي خونه ها منتظر مي ايسته تا بچه هاي بد رو با خودش ببره.

اين داستان كه بدون چاشني اغراق هم ترسناكه، نكته تربيتيش اينه كه به بچه ها ياد بدن شبا زودتر بخوابن.

 

عاقبت بچه اي كه ناخنش را بجود

 

اين داستان در مورد پسريه كه عادت مكيدن انگشتها و جويدن ناخن هاش رو داشت. مادر اين پسر بچه هم بهش هشدار داده بود كه اگه اين عادت زشتش رو ترك نكنه، خياطي با قيچي بزرگ انگشتاشو قطع مي كنه.

داستان عاقيت بچه اي كه ناخنش را بجود، يه بخش از كتاب  Struwwelpeter  نوشته هاينريش هافمن؛ شش داستان جداگانه داره و در سال 1845 ميلادي نگاشته شده. تو اين كتاب نويسنده تلاش كرده تا مفاهيمي مثل مهربان بودن با حيوانات، كوتاه كردن مو، بهانه گيري نكردن از غذا و... را در قالبي ترسناك به كودكان ياد بده.

 

ربكا

 

اين داستان كه توسط هيلاري بيلوك نوشته شده، درباره دختر خوبي به نام ربكاست كه فقط يه رفتار زشت داره و دوس داره با مجكم بستن درها ديگران رو بترسونه. سرانجام هم يه روز يه سنگ بزرگي از بالاي  دري كه ربكا محكم بسته بود؛ كنده ميشه و به سرش ميخوره و اونو مي كشه.

 

دخترك گريان

 

اين داستان در مورد دخترك زيباييه كه با وجود داشتن زندگي خوب همش گريه مي كنه. مادرش بهش هشدار داده بود كه اگه زياد گريه كنه، ممكنه بيناييش رو از دست بده ؛ ولي دخترك به حرفاش گوش نميده و عاقبت چشماش از حدقه در مياد و روي زمين ميفته.

 

مكس و موريتز

 

اين داستان كه واقعا به ژانر وحشت شباهت داره؛ در مورد دو كودك شروره كه هيچ كس از دستشون در اسايش نيست، اونها از هيچ كار خبيثانه اي ابا نداشتن و همه رو به نوعي آزار ميدادن. مثلا با دونه هاي سمي پرندگان رو مي كشتن، در تختخواب عمويشان حشرات موذي مينداختن. موهاي معلمشان را آتش ميزدن و مرغ ها را مي دزديدن و .... . در نهايت هم اين دو كودك بدجنس توسط يه كشاورز تكه تكه ميشن و گوشتشون به عنوان غذا جلوي مرغابي ها انداخته ميشه.

نمونه هاي اين سبك از داستان نويسي در فرهنگ قديم ايراني نيزكم نيست و گذشته ما مملو از داستان هاي ترسناكي از غول و جن و پريه كه با هدف تربيت بچه ها زير كرسيها گفته ميشد و سعي ميشد با ترسوندن بچه ها، اونا رو به انجام كارهاي خوب تشويق كنن.

خوشبختانه در دوره و زمونه اي زندگي مي كنيم كه گفتن و شنيدن چنين داستان هايي كاملا منسوخ شده و همگان معترفن كه اين داستان هاي دلهره اور حتي با هدف تربيت كودكان باعث ايجاد ترس، ديدن كابوس و به وجود آمدن حس هايي مثل خشونت و اندوه ميشه.

با اين همه ديده شده كه تقريبا اكثر كودكان در دوران نوجواني براي فرار از روزمرگي و تكرار؛ علاقه خاصي به خواندن كتاب هاي ترسناك پيدا مي كنن. چرا كه با خوندن اين كتاب ها مي تونن انرژي درونيشون رو تخليه كنن و با فعال كردن قوه تخيل، احساس شجاعت پيدا كنن.

در اين بين نوجوونا و جوونايي هم هستن كه حس ماجراجويي درونيشون نه با خوندن كتاب كه با ديدن فيلم بيشتر ارضا ميشه، اين جور افراد كه دوس دارن؛ خودشون رو جاي قهرمان داستان ببينن، از حس ترس كاذب لذت مي برن و دچار هيجان ميشن. اين ادما از جان سالم به در بردن قهرمان داستان و ماجراجويي هاي رمز آلود و راز گونه ياد مي گيرن كه مشكلات رو ميشه حل كرد و اين جوري اعتماد بنفس بهتري دارن. پس ميشه گفت كه به نوعي حس لذت بردن از داستان ها و فيلم هاي ترسناك براي يه سري از آدما وجود داره و اونها دوس دارن با تجربه غير مستقيم ترس، احساس اضطراب و ناارامي خودشون رو تخليه كنن واز دل ماجراهاي رازگونه وترسناك چيزاي خوب ياد بگيرن.

عملا خيلي از افراد دوس ندارن ترس واقعي رو تجربه كنن و از تجربش به شكل مجازي بيشتر لذت مي برن، چرا كه مغز انسان وقتي در يه محيط امن با دانش و آگاهي، ترس و دلهره رو تجربه مي كنه، لذتي وصف ناشدني نصيبش ميشه. دقيقا عين شور و هيجاني كه بعد از تجربه يه اتاق فرار به آدم دست ميده.

با توجه به اين كه اتاق فرار بر اساس تجربه غير مستقيم ترس طراحي و ساخته شده، افراد مي تونن با بودن تو اين فضاها حس ماجراجويي درونيشون رو ارضا كنن، البته به شرطي كه به يه اتاق فرار خوب مثل مجموعه انيگما اعتماد كنن. مجموعه انيگما از اون جاهايي كه به درد روزهاي كسل كننده ميخوره كه با دوستاتون دنبال يه هيجان واقعي و غير قابل تكرار مي گردين. چون اين اتاق هاي فرار جوري طراحي شدن كه اول حس كنجكاوي شمارو تحريك مي كنن و بعد از اين كه شما رو براي دونستن نتيجه حسابي تحريك كردن، با يه نتيجه غير منتظره باعث شگفتيتون ميشن و لذتي وصف ناشدني رو براتون به ارمغان ميارن.

مجموعه انيگما تقريبا براي هر نوع سليقه اي يه اتاق طراحي كرده، مثلا اگه عاشق فيلم ها و كتاب هاي پليسي و داستان هاي جنايي هستين و از به هم ربط دادن سرنخ ها و حل يك مساله لذت مي برين، اتاق قتل مرموز به درد شما مي خوره، اگه اهل ماجراهاي ترسناك هستين كه به خاطر درگيري و در نهايت چيرگي بر ترس قهرمان داستان لذت مي برين، اتاق تسخير اين مجموعه مناسب شماست. البته اگه عاشق فيلم هاي جنگي هستين و دلتون ميخواد در يه فضاي صلح اميز ترس و هيجان شرايط جنگي رو تجربه كنين، ي راست بريد سراغ اتاق جنگ مجموعه انيگما كه پر از هيجان و آدرنالينه.

در هر صورت اين اتاق ها و فضاهاي متفاوتشون يه فرصت دورهمي فوق العاده براي اوناييه كه ميخوان گذشت زمان رو نفهمن و براي يه ساعتي از محيط هاي كسل كننده اطرافشون دور باشن.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ۰۹:۵۲:۳۷ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]
[ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : ---
دیروز : ---
افراد آنلاین : 10
همه : ---
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی