اتاق فرار انيگما
اتاق فرار (Escape room) يك بازيِ فيزيكي - ماجراجويي است. در اين بازي، تيم‌ها در قالب گروه‌هاي 3 تا 5 نفره تشكيل شده و داخل اتاق فرار مي شوند. در، پشت سر آنها قفل شده و بازيكنان مي بايست با پيدا كردن سرنخ‌ها، حل كردن معمّاها، از سر گذراندن چالش‌هايي كه براي آنان طراحي شده و در قالب كار گروهي ظرف مدت 60 دقيقه راه خروج از اتاق فرار را پيدا كرده و از آن خارج شوند.

كلا ما ايرانيا خيلي به تفريح و اوقات فراغت اهميت ميديدم، به عنوان مثال تا دو روز تعطيلي ميخوره بهمون سريع جاده شماليم. هميشه اين تعطيلي دو يا چند روزه نيست و فقط ميتونه چند ساعت تو روز باشه و ما بايد ي جايي رو پيدا كنيم كه رفت و برگشت و گذروندن اوقات فراغت اونجا برامون ارزش داشته باشه.

اتاق فرار يكي از همين تفريحاس چون هرجاي تهران كه فكرشو بكنيد اتاق فرار وجود داره اما كيفيت اتاق هاي فرار باهم فرق داره و قطعا بايد حواستون باشه كه اتاق فرار بد بهتون نندازن.

علت محبوبيت اتاق فرار

 

بيشتر ما زندگي پرمشغله‌اي را پشت سر مي‌گذاريم و بيشتر عمر خود را براي كار، تحصيل، مراقبت از بچه‌ها و ... سپري مي‌كنيم. هر يك از ما يك سري مسئوليت داريم كه بايد روزانه با آنها كنار بياييم. از طرف ديگر اتاق‌هاي فرار به ما اين امكان را مي‌دهند تا از برنامه‌ي روزمره خود خارج شويم و زندگي متفاوتي را به عنوان يك شخصيت ديگر تجربه كنيم. بازي در اتاق فرار معمولا در حدود يك ساعت طول مي‌كشد اما تجربه منحصر به فرد و همه‌جانبه‌اي را براي بازيكنان به ارمغان خواهد آورد. در واقع به لطف اتاق فرار، شما از زندگي روزمره و شخصيت خود خارج مي‌شويد و دنيايي ديگر را در قالب شخصيتي متفاوت تجربه مي‌كنيد. اتاق فرار، مردم را به واقعيت ديگري تبديل مي‌كند و احساس بودن در يك فيلم هيجان انگيز يا فيلم ترسناك را برايتان به ارمغان مي‌آورد.

بد نيست بدانيد كه اتاق فرار هيجاني مشابه بازي‌هاي كامپيوتري را در اختيارتان قرار خواهد داد اما بازي و حضور در اتاق فرار بسيار فراتر و گيراتر از بازي‌هاي ويديويي ساده است. در واقع شما به جاي اينكه فقط به صفحه‌ي كامپيوتر خود خيره شويد، در دنيايي از بازي حضور داريد و مي‌توانيد اشيا را به شكل كاملا واقعي لمس كنيد. در نتيجه شما شخصيت اصلي يك بازي هستيد.

دليل ديگر محبوبيت اتاق‌هاي فرار، عشق بي‌نهايت ما به بازي‌ها است. بازي كردن، به طور كلي برنده شدن، پاداش و موفقيت را به همراه دارد و در اين راستا شبيه به شركت در مسابقات ورزشي است. تلاش براي پيروزي نيز از گذشته تا امروز در طبيعت انسان بوده و هست. در واقع ما لذت مي‌بريم تا با پيروزي، مورد ستايش و پاداش قرار بگيريم و اتاق فرار اين فرصت را در اختيارمان قرار مي‌دهد.

از سوي ديگر اتاق‌هاي فرار براي ميل كنجكاوي نيز جذاب هستند. ما انسان‌ها بسيار كنجكاو به دنيا آمده‌ايم و كشف و حل اسرار در خون ما است. ما با حل يك مسئله و مشكل، احساس خوبي نسبت به خود پيدا مي‌كنيم. به همين دليل جاي تعجب نيست كه بسياري از افراد، معتاد به حضور در اتاق فرار شوند و براي حل رمز و رازهاي بيشتر مدام به اتاق‌ها فرار مختلف سر بزنند.

اتاق‌ فرار به ما اين امكان را مي‌دهد تا احساس مهم بودن و عضويت در يك تيم را تجربه كنيم. كار گروهي، افزايش اعتماد به نفس و حل رمز و رازها، از جمله مواردي است كه افراد را به اتاق فرار مجذوب مي‌كند. اتاق‌هاي فرار با صرف نظر از جنسيت افراد، سن و سابقه، براي هر كسي مناسب هستند و به دانش، هوش يا صلاحيت خاصي احتياج ندارند. در نتيجه هر فردي مي‌تواند در اتاق فرار بازي كند و تجربه‌ي متفاوتي از بازي و سرگرمي را بدست آورد.

 

تخليه هيجان

 

شايد در دنياي واقعي يك سري اتفاقات براي شما نيفتد. بعنوان مثال: شما خود را با دست هاي بسته در يك اتاق ميبينيد و بايد از آنجا با حل معما خلاص شويد. اين اتفاق تجربه ترس، هيجان، اضطراب و نگراني را به شما مي دهد كه كمتر در اين سبك جديد از زندگي براي ما رخ مي دهد.

با حل كردن معما در اتاق فرار نيز يك حس خوشايند برتري و پيروزي به شما دست مي دهد.

اگر طرفدار بازي‌هاي فكري و هيجاني مانند بردگيم هستيد اتاق فرار يك فرصت بي‌نظير براي تخليه هيجان و همچنين محك زدن هوش و ذكاوت شما در مواقع بحراني است.

اتاق فرار در واقع يك بازي گروهي است كه مي‌تواند بين ۴ تا ۱۰ نفر بازيكن داشته باشد. گروه بازكنان وارد اتاقي مي‌شوند كه داراي تم و داستان مشخص است. براي رهايي از اتاق شما‌ مي‌بايست معماي اتاق را حل كنيد.

فرآيند حل كردن معماي اتاق فرار براي بيرون آمدن بايد در مدت زمان محدود حداكثر يك ساعت انجام شود. به همين خاطر اگر در حين بازي گمراه شويد و يا از مسير اصلي حل معما خارج شويد مدير اتاق فرار به كمك شما خواهد آمد.

درست است كه شما و هم تيمي هايتان براي رهايي از اتاق فرار زمان محدودي داريد اما اين به معناي آن نيست كه براي بيرون آمدن از اتاق به زور متوسل شويد. تمام مراحل حل معما و فرار از اناق فكري است و كاملا بدون دخالت قدرت بدني قابل حل شدن است. پس به جاي استفاده از زور بايد به ذهن خود رجوع كنيد.

اتاق فرار از آن دست بازي‌هاست كه نمي‌توان تنها يا دو نفره انجامش داد. براي حل معما بايد يك تيم تشكيل دهيد و از فكر و توانايي همه اعضا براي فرار از اتاق استفاده كنيد. در غير اين صورت فرار غير ممكن خواهد بود.

هم چنين تعداد بالا تضميني براي فرار به موقع شما از اتاق نخواهد بود. براي فرار بايد بين اعضاي تيم همبستگي و تعامل بالايي باشد. اتاق فرار آزمون خوبي براي تيم ورك و سنجش قابليت هماهنگي با تيم براي تمام اعضاي اتاق است.

همان طور كه در ابتدا اشاره كرديم هر كدام از اتاق‌هاي فرار سناريو و تم جداگانه اي دارند. از داستان‌هاي جنايي و پليسي گرفته تا ماجراهاي ترسناك و دلخره آور همه در سناريوهاي اين اتاق‌ها گنجانده شده اند تا به سليقه تمام افراد جامعه پاسخ داده شود.

در شهر تهران مراكز زيادي هستند كه اتاق فرارهاي متنوع با سناريوهاي متفاوت ارائه مي‌دهند. مجموعه اتاق فرار انيگما با گيم مسترهاي پرانرژي و داستان هاي پر رمز و راز آماده ميزباني از شما عزيزان است.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ۱۰:۳۱:۲۴ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

انقدر اتاق فرار رفتي كه با خودت فكر ميكني طراحي بازي اتاق فرار كاري نداره و معما هم كه چيزي نيست و لي كاملا در اشتباهي. 10 تا نكته طراحي معماي اتاق فرار اينجا نوشتيم كه بايد ببيني ميتوني اينا رو رعايت كني كه قطعا اگر رعايت كني اتاق فرار شما خيلي پرطرفدار ميشه. يادت نره فلسفه اصلي اتاق فرار طراحي معماي اتاق فراره.

معماهاي هر اتاق فرار ارتباط مستقيمي با موضوع و سناريوي تعريف شده، داره و سرنخ ها و قفل هاي استفاده شده روند بازي رو جذابتر و خاص تر ميكنه. به طوري كه ميشه با اطمينان ادعا كرد كه معماهاي مجموعه انيگما خوب طراحي نشدن بلكه عالي طراحي شدن و باعث ايجاد هيجان و نشاط در جريان بازي ميشن. فرق بين معماي خوب و عالي به ميزان خلاقيت بازي ساز بستگي داره كه بايد كاملا با فضا و سناريوي بازي همخواني داشته باشه و اين تفاوت دقيقا چيزيه كه اين مجموعه رو يه سر و گردن از ديگران جدا مي كنه.

با اين توصيف اتاق هاي فراري كه پر از معماهاي تكراري و خسته كننده باشن، شانس موفقيتشون به ميزان قابل توجهي پايين مياد و قطعا انتخاب دوباره هيچ بازيكني نخواهند بود. براي پيشگيري از بروز چنين مشكلي، لازمه كه تو زمينه طراحي معما، كاملا حرفه اي و استادانه برخورد كنين و از مشورت با اهل فن غافل نشين. البته با توجه به گستردگي و تنوع اتاق هاي فرار يه قانون كلي و دستورالعمل مشخص براي طراحي معماهاي اتاق فرار وجود نداره؛ ولي ميشه يه سري قانون هاي كلي وضع كرد كه رعايت اونا كمك مي كنه تا معماي بهتر و جذابتري رو طراحي كنيم:

 

معماي منطقي طرح كنين

 

طرح كردن معماهاي بسيار سخت و پيچيده و يا معماي بسيار ساده اصلا مناسب اتاق فرار نيست. چون حل كردن معماهاي پيچيده احتياج به استفاده از تكنيك هاي خاص و زمان بري داره كه شايد تو تايم مشخص و از پيش تعيين شده اتاق هاي فرار، باعث سردرگمي بشن و فضاي بازي رو ملتهب و آشفته كنن. معماهاي خيلي ساده  هم با جواب هاي پيش پا افتاده و راحت،كاملا نتيجه عكس داشته و بيشتر باعث دلسردي بازيكنا ميشن تا لذت و هيجان.

البته اگه يكم فريب چاشنيه معماها كنين بد نيست، ولي طراحي يه معماي پيچيده ي خيلي سخت نه منصفانه ست و نه منطقي، پس تو طراحي معماهاي اتاق فرار ميانه رو باشين و معمايي مطرح كنين كه در بازيكن ايجاد انگيزه كنه و اون براي حل كردنش نهايت تلاششو بكنه.

 

استراتژي اتاق فرار

 

همان طوركه بازيكنا براي حل معما بايد استراتژي داشته باشن، يه طراح خوب هم لازمه يه برنامه ريزي كلي داشته باشه. يعني لازمه به طور دقيق بدونه كه ميخواد چيكار كنه و هدفش از طراحي اين معما چيه. بنابراين بهتره اول معما رو تو ذهنتون طراحي كنين و الگوهاي مرتبط به اون رو كنار هم قرار بدين. بعد معما رو روي كاغذ بيارين و مرحله به مرحله با هرس كردن شاخ و برگ هاي اضافي به معماي مورد نظر برسين.

 

به سوالات احتمالي پاسخ بدين

 

يه معماي خوب، اطلاعات لازم و كافي براي رسيدن به جواب رو داره و طراح معما بايد هم به عنوان طراح و هم به عنوان بازيكن، جنبه هاي مختلف معما رو به خوبي بررسي كنه و تمام نكات اصلي و مهمي كه براي رسيدن به جواب لازمه رو تو طرح سوال بگنجونه. براي رسيدن به اين هدف، شايد لازم باشه معما رو با چند نفر به صورت امتحاني تست كنين و مطمئن بشين كه همه سوالات احتمالي بازيكنا از قبل ديده شده و به صورت هينت تو سوال قرار داره.

 

هر معما فقط يه جواب داره

 

داشتن يه پاسخ واضح و مشخص براي هر معما به بازيكن كمك مي كنه كه توي اتاق فرار وقتشو با حدس و گمان هاي بيهوده تلف نكنه و مسير درست رو انتخاب كنه. براي رسيدن به يه چنين جاي مشخصي لازمه كه سرنخ ها و نشونه ها، بازيكنا رو به سمت يه جواب مشخص هدايت كنه و راه رو براي حدس زدن هاي نادرست و اشتباه ببنده.

 

اطلاعات كافي بدين

 

يكي از ظريف ترين نكات طراحي معما اينه كه سازنده معما نبايد مبهم بودن يه معما رو به حساب دشوار بودنش بذاره و فك كنه هر چقد اطلاعات كمتري بده، پس معماش سختتر و چالش برانگيزتره. معماها طرح ميشن كه حل بشن و اگه قصدتون از طراحي معماها اينه كه هوش و دكاوتتنون رو به رخ بقيه بكشين و از حل نشدن معماها لذت ببرين، راه رو اشتباه انتخاب كردين.

پس در زمان طرح معما اطلاعاتي كه بازيكن بهش احتياج داره رو در اختيارش قرار بدين؛ اين اطلاعات نه بايد كم باشه و نه زياد؛ فقط بايد مثل قطعات يه پازل به درستي كنار هم قرار بگيرن تا بشه به جواب رسيد.

 

ارتباط بين معما و سرنخ ارتباط معنادار و منطقي باشه

 

توصيف يه موقعيت، ديالوگ شخصيت ها، دست نوشته و يا هر چيز ديگه اي كه تو سناريوي داستان ازش استفاده ميشه، مي تونه سرنخ معما باشه ولي نكته مهم تو طراحي سرنخ، واضح و مشخص بودنشه، به طوري كه سرنخا بايد بازيكنا رو به سمت مسير درست و پيدا كردن جواب سوق بدن.

 واضح و روشن بودن سرنخ به معني تابلو بودنش نيست و سرنخاي ضعيف و بي مايه كه راه حل رو لو بدن، ديگه عملا سرنخ نيستن و باعث دلزدگي بازيكنا ميشن. حواستون باشه سرنخ بايد زير پوستي و هوشمندانه باشه تا بازيكن از پيداكردنش غرق شعف بشه و با خودش بگه: آهاااا همينه...

 

معماي سريالي بسازين

 

معمايي طراحي كنين كه انگيزه بخش و دنباله دار باشن. يعني يه ارتباط كلي بين همه معماهاي يه اتاق فرار وجود داشته باشه و جواب هر معما، داده ي معماي مرحله بعد باشه. پيوند زدن بين معماها و سرنخ ها شرايط بازي رو دلچسب تر مي كنه و به بازيكنا كمك مي كنه تا دورنمايي از مراحل بعديتوي ذهنشون داشته باشن.

 

الگوي تكراري ممنوع

 

معما هم مثل بقيه اجزاي اتاق بايد براي بازيكن سرشار از تازگي و نشاط باشه يعني اين كه استفاده تكراري از يه الگوي خاص براي حل چند معما، واقعا كسل كننده و ملال آوره. اگه هدف طراح براي استفاده از اين الكوي تكراري كمك به بازيكنا و تسريع روند بازيه كه نه تنها چنين نتيجه اي نداره بلكه فضاي بازي رو سنگين و خسته كننده مي كنه؛ به طوري كه بازيكنا عملا انگيزه اي واسه ادامه ندارن.

 

اجزاي معما بايد مثل يه پازل به هم پيوسته باشن

 

يه طراح موفق معما سعي مي كنه از هر چيز به ظاهر كوچك و بي ارزشي، براي رسيدن به هدفش استفاده كنه و با كنار هم چيدنشون به يه پازل كامل و چالش برانگيز برسه. اين چيزا مي تونن اطلاعات و سرنخ هاي تو بازي بشن يا حتي استفاده درست از دكور، نور، موسيقي، صدا و... . در هر صورت مهم اينه كه يه پك كامل و منسجم در اختيار بازيكن قرار بگيره كه اونو به سمت مشخصي هدايت و راهنمايي مي كنه. اين نوع از معما دقيقا همون چيزيه كه تو اتاق تسخير رعايت شده و اولين سرنخ تو آخرين معما بدرد شما ميخوره.

 

پازل ها بايد بازخورد داشته باشن

 

همه بازيكنا احتياج دارن كه بدونن تو مسير درست هستن و دارن به جواب نزديك ميشن. چون تو حل كردن معماهاي دشوار و چند مرحله اي بازيكن بايد بعد از پشت سر گذاشتن هر مرحله حس كنه داره راه رو درست ميره و به زودي قراره به يه نتيجه واقعي برسه. بنابراين توجه به اين نكته باعث تقويت روحيه بازيكنا ميشه و انگيزه شون براي حل كردن معما رو قويتر مي كنه.

همون طور كه از قبل اشاره كردم الگوي مشخصي براي طراحي معما وجود نداره و هر مجموعه اي براي طراحي معما يه سري فاكتور هاي خاص رو مدنظر قرار ميده. ولي واقعا اون چيزي كه باعث ميشه بعضي مجموعه ها مثل مجموعه انيگما خاص و بينظير باشن و معماهاشون زبانزد بشه ، طراحي حرفه اي معماهاست.

 معماهاي انيگما كاملا بر اساس هوش و ذكاوت افراد طراحي شدن، تا مغز رو به چالش بكشونن و در جريان ماجراجويي هاي اتاق؛ فضاي شاد و دلپذيري رو ايجاد كنن. سرنخ ها و اطلاعات موجود تو هر معما نه اونقدر زيادن كه باعث سردرگمي و انباشت اطلاعات بشن و نه اونقدر كمن كه بازيكن رو گيج كنن تا بي خيال حل كردنشون بشه.

در كل اون چيزي كه تو اتاق فرار مجموعه انيگما اتفاق ميفته يه ماجراجويي هدفمند با معماهاي خلاقانه و هيجان انگيزه كه در نهايت به يه پايان خوب و جذاب ختم ميشه. طراحي حرفه اي معماها در كنار شناخت درست از جامعه هدف باعث شده هر كدوم از اتاق هاي فرار مجموعه انيگما به تنهايي يه تجربه خاص و منحصر بفرد باشن.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ۰۹:۰۸:۴۹ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

زمان قديم براي بچه ها پر از چالش بود. مثلا تو ي مورد از اين چالشا، داستان برامون تعريف ميكردن و اين داستانا به اندازه اي ترسناك بود كه عجيب بود براي ما تعريفش كنن اما ميكردن. براي آشنايي بيشتر با اين جور داستان هاي عبرت آموز، فقط كافيه يه جستجوي ساده بكنين تا به نمونه هاي زيادي از اونها كه تقريبا تو فرهنگ همه كشورها وجود داشته، دست پيدا كنين.

در گذشته كه خبري از سينما و تلويزيون نبود، داستان ها نقش بسيار مهمي در تربيت كودكان داشتن و معمولا خانواده ها تلاش مي كردن تا در قالب داستان هاي عبرت آموز، رفتارهاي تربيتي خاصي رو براي بچه هاشون نهادينه كنن. داستان هايي كه به اين سبك روايت ميشدن، اغلب هشدار دهنده بودن و وقتي با چاشني اغراق قاطي مي شد، واقعا براي كودكان ترسناك بود. حالا ما قراره 7تا از اين داستانا رو براي شما بگيم

در اينجا براي آشنايي بيشتر به چند نمونه از داستان هاي اين چنيني مي پردازيم:

 

شنل قرمزي

 

اصل اين داستان ايتاليايي به نام مادر بزرگ قلابي در قرن دهم نوشته شده و يكي از قديمي ترين و آشناترين داستان هاييه كه با اقتباس از اون، كارتون ها و فيلم هاي جذاب زيادي ساخته شدن. اين داستان در مورد دختريه با شنل قرمز كه به نصيحت مادرش گوش نمي كنه و در مسير رفتن به خونه مادر بزرگ با حرف زدن با غريبه ها و اعتماد به اونا باعث به وجود اومدن دردسرهايي ميشه.

 نكته اخلاقي اين داستان اينه كه بچه ها بايد به حرف بزرگتراشون گوش بدن و به هر كسي اعتماد نكنن.

 

عاقبت تقليد از پسرها

 

اين داستان كه در سال 1859 ميلادي نوشته شده در مورد دختريه كه رفتارهاي پسرانه و كمي بي ادبانه داره و حاضر نيست به نصيحت ديگران گوش بده و تو رفتاراش مثل يه خانم رفتار كنه. در انتهاي داستان هم اين دختر به يه پسر با شغل دريانوردي تبديل مي شه.

نتيجه اخلاقي اين داستان كه قطعا در اين دوره و زمونه تاريخ مصرفش به پايان رسيده؛ اين بود كه دخترا بايد رفتار دخترانه داشته باشن و از ظرافت هاي زنانه بهره ببرن.

 

پيرزن گوني به دست

 

اين داستان قديمي كه بيشتر در مناطق اطراف مديترانه و سوريه رواج داشته، در مورد پيرزنيه كه با يه گوني رو پشتش بچه هاي شلوغ و بازيگوش را شناسايي مي كنه و بعد در يه فرصت مناسب اونارو تو گوني ميندازه و به بالاي كوه مي بره. اونجا هم با تخت هاي سوزني و لباسهاي ضخيم مجازاتشون مي كنه. پيرزن گوني به دست كه كارش شبها شروع ميشه، معمولا پشت پنجره هاي خونه ها منتظر مي ايسته تا بچه هاي بد رو با خودش ببره.

اين داستان كه بدون چاشني اغراق هم ترسناكه، نكته تربيتيش اينه كه به بچه ها ياد بدن شبا زودتر بخوابن.

 

عاقبت بچه اي كه ناخنش را بجود

 

اين داستان در مورد پسريه كه عادت مكيدن انگشتها و جويدن ناخن هاش رو داشت. مادر اين پسر بچه هم بهش هشدار داده بود كه اگه اين عادت زشتش رو ترك نكنه، خياطي با قيچي بزرگ انگشتاشو قطع مي كنه.

داستان عاقيت بچه اي كه ناخنش را بجود، يه بخش از كتاب  Struwwelpeter  نوشته هاينريش هافمن؛ شش داستان جداگانه داره و در سال 1845 ميلادي نگاشته شده. تو اين كتاب نويسنده تلاش كرده تا مفاهيمي مثل مهربان بودن با حيوانات، كوتاه كردن مو، بهانه گيري نكردن از غذا و... را در قالبي ترسناك به كودكان ياد بده.

 

ربكا

 

اين داستان كه توسط هيلاري بيلوك نوشته شده، درباره دختر خوبي به نام ربكاست كه فقط يه رفتار زشت داره و دوس داره با مجكم بستن درها ديگران رو بترسونه. سرانجام هم يه روز يه سنگ بزرگي از بالاي  دري كه ربكا محكم بسته بود؛ كنده ميشه و به سرش ميخوره و اونو مي كشه.

 

دخترك گريان

 

اين داستان در مورد دخترك زيباييه كه با وجود داشتن زندگي خوب همش گريه مي كنه. مادرش بهش هشدار داده بود كه اگه زياد گريه كنه، ممكنه بيناييش رو از دست بده ؛ ولي دخترك به حرفاش گوش نميده و عاقبت چشماش از حدقه در مياد و روي زمين ميفته.

 

مكس و موريتز

 

اين داستان كه واقعا به ژانر وحشت شباهت داره؛ در مورد دو كودك شروره كه هيچ كس از دستشون در اسايش نيست، اونها از هيچ كار خبيثانه اي ابا نداشتن و همه رو به نوعي آزار ميدادن. مثلا با دونه هاي سمي پرندگان رو مي كشتن، در تختخواب عمويشان حشرات موذي مينداختن. موهاي معلمشان را آتش ميزدن و مرغ ها را مي دزديدن و .... . در نهايت هم اين دو كودك بدجنس توسط يه كشاورز تكه تكه ميشن و گوشتشون به عنوان غذا جلوي مرغابي ها انداخته ميشه.

نمونه هاي اين سبك از داستان نويسي در فرهنگ قديم ايراني نيزكم نيست و گذشته ما مملو از داستان هاي ترسناكي از غول و جن و پريه كه با هدف تربيت بچه ها زير كرسيها گفته ميشد و سعي ميشد با ترسوندن بچه ها، اونا رو به انجام كارهاي خوب تشويق كنن.

خوشبختانه در دوره و زمونه اي زندگي مي كنيم كه گفتن و شنيدن چنين داستان هايي كاملا منسوخ شده و همگان معترفن كه اين داستان هاي دلهره اور حتي با هدف تربيت كودكان باعث ايجاد ترس، ديدن كابوس و به وجود آمدن حس هايي مثل خشونت و اندوه ميشه.

با اين همه ديده شده كه تقريبا اكثر كودكان در دوران نوجواني براي فرار از روزمرگي و تكرار؛ علاقه خاصي به خواندن كتاب هاي ترسناك پيدا مي كنن. چرا كه با خوندن اين كتاب ها مي تونن انرژي درونيشون رو تخليه كنن و با فعال كردن قوه تخيل، احساس شجاعت پيدا كنن.

در اين بين نوجوونا و جوونايي هم هستن كه حس ماجراجويي درونيشون نه با خوندن كتاب كه با ديدن فيلم بيشتر ارضا ميشه، اين جور افراد كه دوس دارن؛ خودشون رو جاي قهرمان داستان ببينن، از حس ترس كاذب لذت مي برن و دچار هيجان ميشن. اين ادما از جان سالم به در بردن قهرمان داستان و ماجراجويي هاي رمز آلود و راز گونه ياد مي گيرن كه مشكلات رو ميشه حل كرد و اين جوري اعتماد بنفس بهتري دارن. پس ميشه گفت كه به نوعي حس لذت بردن از داستان ها و فيلم هاي ترسناك براي يه سري از آدما وجود داره و اونها دوس دارن با تجربه غير مستقيم ترس، احساس اضطراب و ناارامي خودشون رو تخليه كنن واز دل ماجراهاي رازگونه وترسناك چيزاي خوب ياد بگيرن.

عملا خيلي از افراد دوس ندارن ترس واقعي رو تجربه كنن و از تجربش به شكل مجازي بيشتر لذت مي برن، چرا كه مغز انسان وقتي در يه محيط امن با دانش و آگاهي، ترس و دلهره رو تجربه مي كنه، لذتي وصف ناشدني نصيبش ميشه. دقيقا عين شور و هيجاني كه بعد از تجربه يه اتاق فرار به آدم دست ميده.

با توجه به اين كه اتاق فرار بر اساس تجربه غير مستقيم ترس طراحي و ساخته شده، افراد مي تونن با بودن تو اين فضاها حس ماجراجويي درونيشون رو ارضا كنن، البته به شرطي كه به يه اتاق فرار خوب مثل مجموعه انيگما اعتماد كنن. مجموعه انيگما از اون جاهايي كه به درد روزهاي كسل كننده ميخوره كه با دوستاتون دنبال يه هيجان واقعي و غير قابل تكرار مي گردين. چون اين اتاق هاي فرار جوري طراحي شدن كه اول حس كنجكاوي شمارو تحريك مي كنن و بعد از اين كه شما رو براي دونستن نتيجه حسابي تحريك كردن، با يه نتيجه غير منتظره باعث شگفتيتون ميشن و لذتي وصف ناشدني رو براتون به ارمغان ميارن.

مجموعه انيگما تقريبا براي هر نوع سليقه اي يه اتاق طراحي كرده، مثلا اگه عاشق فيلم ها و كتاب هاي پليسي و داستان هاي جنايي هستين و از به هم ربط دادن سرنخ ها و حل يك مساله لذت مي برين، اتاق قتل مرموز به درد شما مي خوره، اگه اهل ماجراهاي ترسناك هستين كه به خاطر درگيري و در نهايت چيرگي بر ترس قهرمان داستان لذت مي برين، اتاق تسخير اين مجموعه مناسب شماست. البته اگه عاشق فيلم هاي جنگي هستين و دلتون ميخواد در يه فضاي صلح اميز ترس و هيجان شرايط جنگي رو تجربه كنين، ي راست بريد سراغ اتاق جنگ مجموعه انيگما كه پر از هيجان و آدرنالينه.

در هر صورت اين اتاق ها و فضاهاي متفاوتشون يه فرصت دورهمي فوق العاده براي اوناييه كه ميخوان گذشت زمان رو نفهمن و براي يه ساعتي از محيط هاي كسل كننده اطرافشون دور باشن.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ۰۹:۵۲:۳۷ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

بيماري ترس

نكته اي كه كاملا روشن به نظر مي رسد اين است كه تمركز روي ساختار شيميايي BDNF صرفا به عنوان يك آغاز در نظر گرفته مي شود. به عبارت ديگر محققان در تلاش هستند كه در آينده، فاكتورهاي مشابه ديگري نظير BDNF پيدا كنند تا از آنها براي درمان عارضه هاي ديگر استفاده كنند.

دكتر رسلر از دانشگاه ايموري كه تحقيقات زيادي روي مقوله ترس انجام داده است، مي گويد: نه تنها ما بلكه گروه هاي زيادي از دانشمندان در سرتاسر جهان مشغول بررسي اين نكته هستند كه چگونه زيست شناسي مغز به واسطه تغييرات محيطي دستخوش دگرگوني مي شود و اين كه چگونه اين تغييرات زمينه ساز شكل گيري تجربيات و برجاي ماندن خاطرات متنوع مي شوند؟

ترس به بياني ساده يكي از پيچيده ترين پرسش هاي علم پزشكي و روان شناسي است كه دانشمندان دهه هاست براي پيدا كردن پاسخ هايي منطقي به آن و همچنين راه حلي مناسب براي غلبه بر اين حس، مشغول انجام تحقيقات دامنه دار هستند.

 

انواع ترس

 

انسان با دو ترس مادرزادي متولد ميشود،ترس از سقوط و ترس از صداي بلند،بقيه ترس ها اكتسابي هستند كه بعدها در اثر تجربه تاثير محيط و تلقين فرهنگي در روحيات انسان به وجود مي آيد.

ترس هاي اكتسابي مانند ترس از مرگ بعدها بعلت شيوه زندگي در انسان بوجود مي آيد.

علت ترس از مرگ مي تواند متفاوت باشد اما راه هاي درمان ترس از مرگ براي كساني كه بيماري ترس از مرگ دارند، وجود دارد.

محققاني همچون رسلر بر اين باورند كه پيدا كردن پاسخي روشن براي اين پرسش، كليد دستيابي به تصوير شفافي از مغز و فرآيند شكل گيري تفكر در آن است. رسلر از مدت ها پيش مشغول مطالعه نوعي ساختار شيميايي در مغز بوده است كه در ياد گرفتن اين نكته كه «بايد بترسيم» و همچنين «اعمال كنترل» بر ترس، نقشي اساسي ايفا مي كند. در تازه ترين مطالعاتي كه در اين زمينه صورت گرفته است، محققان نشان داده اند موش هاي آزمايشگاهي كه فاقد اين ساختار خاص شيميايي ـ كه BDNF ناميده مي شوند ـ هستند، مشكلاتي در به خاطر آوردن ترس دارند. اين دستاورد مهم براي دانشمنداني كه روي مقوله ترس و پيدا كردن راه هايي براي غلبه بر تبعات ناشي از آن كار مي كنند، خبر خوشحال كننده اي بوده است. رسلر معتقد است اگر بتوان چنين فرآيندي را روي انسان پيدا كرد ـ كه البته او مطمئن است چنين چيزي امكان پذير است ـ آنگاه مي توان اميدوار بود كه تبعات عاطفي، روحي و رواني ناشي از ترسيدن يعني عصبانيت، پرخاشگري و به يادآوردن گذشته به حداقل برسد. اين موضوع از آن جهت از اهميت برخوردار است كه ميليون ها نفر در سراسر جهان از اين مشكلات رنج مي برند. تحقيقاتي كه در اين خصوص انجام شده اند نشان مي دهند تنها در آمريكا سالانه حدود ۵ ميليون نفر گرفتار اين نوع مشكلات روحي و رواني هستند.

 

درمان ترس

 

اكنون به نظر مي رسد براي غلبه بر اين مشكلات نوعي دارو بتواند دانشمندان را به آرزويشان برساند. گذشته از دارو مي توان روي تكنيك هاي درماني نيز حساب كرد؛ تكنيك هايي كه در حين ترسيدن مانع از به ياد آمدن خاطرات گذشته در مغز شود. به عقيده آنها مطالعه زيست شناسي مولكولي ترس، بهترين شيوه براي دستيابي به افق هاي روشن در درك واكنشي به نام ترس و اختلالات روحي و رواني مرتبط با آن به حساب مي آيد. البته اين يك عرصه بسيار وسيع تحقيقاتي است و ممكن است رسيدن به بخشي از نتايج، سال ها زمان ببرد. همين مساله موجب شده تا برخي محققان نسبت به ورود به اين عرصه دچار ترديد شوند. اين نكته اي است كه دكتر رسلر نيز به آن اعتراف كرده است. او مي گويد: در ابتدا درخصوص ورود اين تحقيقات گسترده كمي شك و ترديد داشتم چون مي دانستم دامنه اين تحقيقات بسيار گسترده است.

 

در موش هاي آزمايشگاهي عمكلرد ساختار شيميايي BDNF بستگي به اين نكته دارد كه كدام بخش از مغز و چه زمان فعال مي شود. دانشمندان دريافته اند دو منطقه از قشر پيش پيشاني مغز در اين حيوانات آزمايشگاهي، ساختار BDNF را پوشيده نگاه مي دارند. زماني كه اين ساختار در بخشي از قشر پيش پيشاني مغز موسوم به بخش prelimbic رها مي شود خاطره يك حادثه يا رويداد ناراحت كننده تثبيت مي شود، اما نكته جالب اين است كه با آزادسازي اين ساختار در بخش infralimbic قشر پيش پيشاني مغز به حيوان كمك مي كند تا بر ترس، عصبانيت و استرس ناشي از آن غلبه كند. تا اينجاي كار درخصوص موش هاي آزمايشگاهي صحبت شد. آيا مي توان درباره غلبه بر ترس و تبعات ناشي از آن در انسان نيز به همين راحتي صحبت كرد؟ پاسخ محققاني نظير رسلر بله است. او و تيم تحقيقاتي همراهش بر اين باور هستند كه اين فرآيند عملكرد مشابهي نيز در انسان دارد. آنها مي گويند بخش هاي متفاوتي از مغز انسان نوعي ساختار شيميايي مشابه را آزاد مي كنند كه عملكرد مشابهي داشته و همان اثرگذاري را به همراه دارند كه پيش از اين در مغز موش هاي آزمايشگاهي ديده ايم. اين محققان نظريه جالب توجهي را مطرح مي كنند. براساس نظريه آنها، اين امكان وجود دارد كه در همان ناحيه اي از مغز موش كه پيش از اين بررسي شد، از ساختار شيميايي BDNF براي تقويت درمان رفتار شناسي افرادي استفاده شود كه از اختلالات روحي و رواني ناشي از ترس در رنج و عذاب هستند.

 

بختك چيست؟

 

بَختَك در افسانه‌ها و باور عاميانه ايراني نام موجودي تخيلي است كه شبها قصد خفه كردن افراد در خواب را دارد. برخي منابع نيز بختك را با كابوس هم‌معني دانسته‌اند. البته بختك با كابوس هم معنا نيست، بختك موجودي نامريي است كه شب هنگام بر بدن انسان چيره مي‌شود و تمام بدن را در اختيار گرفته و قفل مي‌كند، دراين حالت انسان فقط نظاره‌گر ناتواني بدن خود مي باشد ترسي بدون دليل وجود انسان را در بر مي‌گيرد و انسان توان كوچك‌ترين واكنشي نسبت به اين ترس ندارد. در برخي باورهاي قديمي معتقدند كه بختك روي سينه افراد مي‌نشيند و تمام وجود آنها را فلج مي‌كند. شايد ترس انسان گرفتار از اين موجود نيز بدليل اين است كه حضور آن را بر روي خود احساس مي‌كند ولي نمي‌تواند آنرا ببيند. برخي ديگر بر اين باورند كه بختك در درون انسان ورود مي‌كند و بدن را در اختيار مي‌گيرد. اصطلاح «بختك روي زندگيش افتاده» نيز ازين جا وارد ادبيات فارسي شده.

ترس هاي هيجان انگيز در برخي موارد ما از اتفاق ترسناكي كه قرار است برايمان بيفتد با خبر هستيم اما با علاقه وارد آن مي شويم مانند اتاق كلبه وحشت كه مشتريان آن بسيار بيشتر از ديگر اتاق هاي فرار هستند. تو اتاق فرار ترس همراه با توهم را در اسكيپ روم كلبه وحشت تجربه كنيد.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۱:۲۸:۰۶ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

شرلوك هلمز باهوش، جذاب و كاريزماتيكه كه مهارت هاي استدلالي فوق العاده اي داره. اين كاراگاه  نابغه در عين حال سرد، گوشه گير و به طور چشمگيري مغروره. قرار گرفتن هلمز در كنار شخصيت هاي ديگه داستان، يعني دكتر واتسن به عنوان راوي و سربازرس لستريد باعث برجسته شدن و تاثير گذاري بيشتر اين شخصيت بر خواننده هم هست. ذهن معمولي دكتر واتسن و سربازرس در مقابل ذهن استثنايي شرلوك، در فضاي معمايي و رازآلود، روند داستان رو بسيار جذاب مي سازه.

مشاهده دقيق جزئيات و استنتاج منطقي بر اساس سرنخ ها و جزئيات مشاهده شده از روش هاي رايج حل پرونده هاي شرلوك هلمزه كه در عين خاص بودن از جذابيت بالايي در بين خوانندگان برخورداره. هلمز كاراگاهي دقيق و باهوشه كه بعضي وقتا حيله هاش همراه با ترفندها و جنب و جوش هايي همراهه كه داستان رو هيجاني و زيبا مي كنه.

از شاهكار كانن دويل حدود 30 اثر به صورت فيلم و سريال وجود داره كه هر كدوم در ماندگاري اين شخصيت تاثير بسزايي داشتن. از بين داستان هاي مجموعه شرلوك هلمز، اينجا به چند تا از متفاوت ترين و ماندگارترينشون مي پردازيم:

 

سگ شكاري باسكرويل

 

از ميان داستان هاي كانن دويل هيچ داستاني به زيبايي The Hound of Baskerviles ساخته و پرداخته نشده، در تالاب هاي پرتگاه جنوب انگلستان جسد سر چارلز باسكرويل وحشت زده پيدا مي شه، هيچ مدرك ظاهري دال بر قتل وجود نداره، تنها سرنخ موجود هم بر مي گرده به يك افسانه قديمي درباره يك سگ شكاري هيولا كه نسل ها به وارثان باسكرويل حمله كرده و اونها رو كشته.

در نگاه اول موضوع ماوراء طبيعيه و شايد به همين خاطره كه خيلي از داستان هاي ديگه جذابتره. بي شك صحنه پردازي رازآلود و مبهم داستان از قسمت هاي پر هيجانيه كه نفس ها رو تو سينه حبس مي كنه. در روند داستان كانن به آرامي اطلاعات لازم را از طريق نامه هايي كه واتسون به هلمز مي فرسته به خواننده انتقال ميده، ولي در نهايت اين شرلوك افسانه ايه كه پرده از راز مهم باتلاق باسكرويل برميداره.

 

رسوايي در بوهميا

 

اين داستان كه جزء به ياد موندني ترين شخصيت هاي زن كل مجموعه شرلوك هلمزه مربوط به داستان عاشقانه آيرين به با پادشاه بوهميا ميشه، پادشاهي در آستانه ازدواج كه عشق دوران جوانيش مي تونه الان براش خطري بزرگ محسوب بشه. در اين داستان هلمز نه براي حل جنايت كه براي حفظ يك رابطه قديمي در سكوت به كار گرفته مي شه. ناكارامدي حيله ها و ترفندهايي كه هلمز براي بدست آوردن عكس پادشاه استفاده مي كنه، در نهايت او را مجبور به اعتراف مي كنه كه " اين زن بر كل جنسيت خود مسلطه " قطعا اين توصيف كوتاه از زبان نابغه اي چون هلمز بيانگر هوش سرشار و قابل ستايش آيرين به عنوان شخصيت زن داستانه

 

ماجراجويي چارلز آگوستوس ميلورتون

 

چارلز آگوستوس ميلورتون يه فرد تنها و ثروتمنده كه كار اصليش باج گيريه. او با خريدن نامه ها و عكس هاي بي معنا و فروش آنها به هر كسي كه بيشترين قيمت را بپردازه، زندگي خيليا رو به نابودي كشيده.

در اين داستان هلمز در مبارزه با اين آدم بد، هيچ شاهد و مدركي نداره و خواننده درگيري او در مورد درست و غلط بودن كاري كه ميخواد انجام بده رو لمس مي كنه و در نهايت با يه پايان غافلگير كننده، هلمز رو همراهي مي كنه.

 

ماجراجويي سيلور بليز

 

در اين داستان گم شدن يك اسب مسابقه در آستانه مهم ترين مسابقه اسب دواني و به قتل رسيدن مربي و لنگ شدن تعدادي گوسفند در يك مرتع، اتفاقات بي ربط و كم اهميتي هستن كه هلمز بايد ازشون استفاده كنه و اسب رو به موقع براي مسابقه پيدا كنه.

تو اين داستان دويل با چيدن چند تا سرنخ بي ارزش و كم اهميت خواننده را تا آخر داستان به دنبال خودش ميكشه و فضا رو كاملا معمايي و جنايي مي سازه. ولي در نهايت هلمز با قرار دادن تكه پاياني پازل، پايان جذاب و شيريني رو واسه اين داستان رقم ميزنه.

 

طبيعتا آدمي به هوش و درايت شرلوك هلمز در دنياي واقعي به ندرت يافت ميشه، ولي با اين حال تو دنياي واقعي هم آدمهاي زيادي پيدا ميشن كه از لحاظ نكته سنجي و قدرت استنتاج كمي بالاتر از انسان هاي معمولي قرار مي گيرن و با ضريب هوشي بالا و مشاهده دقيق جزئيات ديگران رو شگفت زده مي كنن.

البته از نظر كارشناسان دقت و نكته سنجي علاوه بر توانايي ذاتي  يه مهارت هم هست كه ميشه از كودكي اون رو به بهترين شكل ممكن پرورش داد. در اين زمينه هم تمرين هاي خاصي وجود داره كه افراد مي تونن با استفاده از اونا قدرت مغزشون رو از سنين كودكي افزايش بدن. البته امكان بازپروري و ارتقا مغز تو همه سنين براي همه آدما وجود داره و مغز انسان نشون داده كه از قابليت ها و توانايي هاي بالقوه اي برخورداره كه فقط كافيه بهش توجه كنين.

پس لازم نيست از اين كه فرصت طلايي كودكي رو براي پرورش مغزتون از دست دادين، افسوس بخورين و با يه جا نشستن؛ بقيه فرصت هاي زندگي رو از دست بدين، بلكه تو هر سني مي تونين با فعاليت هاي فكري و تمرين هاي مستمر، تواناييهاي مغزتون رو بالا ببرين و تقويتش كنين.

يكي از كارهاي خوبي كه معمولا تاثير بسيار مستقيم و مفيدي بر عملكرد مغز داره، انجام فعاليتهاي فكري مثل حل كردن جدول، شطرنج، و يا معماهاي فكري توي اتاق فرار هست. از بين اين فعاليت هاي فكري، معماهاي فكري كه معمولا چند بعدي هستن و جنبه هاي مختلفي از مهارتهاي فكر و ذهن رو درگير مي كنن، كارامدتر و مفيدترن.

در حال حاضر مراكز معتبري وجود دارن كه معماهاي فكري ارائه مي كنن كه از بين اونا مجموعه اتاق هاي فرار انيگما يه مجموعه شناخته شده و كاربلده كه اين امكان را به بازيكناش ميده تا با مشاهده دقيق و برقراري ارتباط بين داده ها، مغز خودشون رو درگير مساله هاي پيچيده اما قابل حل كنن.

 از بين اتاق هاي اين مجموعه نيز، اتاق فرار قتل مرموز بيشتر از بقيه اتاقها سبك و سياق معمايي داره و بيشتر ذهن رو درگير ميكنه. بازيكناي اين اتاق عملا به عنوان كارآگاه بايد معماي يه قتل پيچيده و مرموز رو حل كنن. دقت عمل و نكته سنجي تو اين اتاق براي رسيدن به نتيجه بسيار كمك كننده ست و كاراگاهها بايد با دنبال كردن سرنخ هايي كه تو بازي قرار داده شده، قاتل قتل هاي سريالي اتاق رو پيدا كنن.

محيط و دكوراسيون اتاق قتل مرموز در كنار شخصيت پردازي، موسيقي و نور فضاي رازگونه اي رو به اتاق ميده كه مغز بازيكن رو قبل از شروع بازي فعال تر از هميشه مي كنه و با شروع بازي و مطرح شدن معماها اونقدر ذهن درگير ميشه و فسفر مي سوزونه كه لحظه به لحظه انرژي تون رو بالا ميبره و  هيجان بين بازيكنا رو افزايش ميده .

حل كردن معماي اتاق قتل ذهن بازيكنا رو حسابي فعال ميكنه و حس اعتماد به نفسي كه بعد از 60 دقيقه بازي نفس گير و جذاب بهشون دست ميده، يه تمرين فوق العاده و منحصر به فرد واسه مغز و ذهنه.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۳۲:۳۰ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

اگر دزد به خودمون نزده باشه قطعا شنيديم كه گوشي، پول، كيف و خونه فلاني رو دزد زد. حالا اين دزدي ها خيلي كمتر از اين چيزايي هست كه ما قراره براتون بگيم و مختون سوت بكشه. در مورد اين پرونده هاي عجيب و غريب دزدي و قتل تو دنياي واقعي، ي بازي به اسم اتاق قتل مرموز داريم كه شما مسئول پيدا كردن مجرم هستيد.

سعي كنيد آرامش خودتون رو حفظ كنيد، ولي بهرحال طبيعيه اگه با ديدن اسم بعضي از شناخته شده ترين آثار هنري تاريخ تو ليست مواردي كه دست كم يك بار به سرقت رفتن شاخ در بياريد! ارزش پولي اشيايي كه ازشون صحبت مي كنيم از ده ها ميليون دلار شروع ميشه و تا جايي پيش ميره كه ديگه نميشه با پول ارزش بعضي از اونها رو سنجيد. از جواهرات قيمتي تا تابلوهاي نقاشي مشهور، آثاري كه در اصل به موزه ها تعلق دارن، اما طمع سارقان اهل هنر! بعضي از اونها رو به سرنوشتي نامعلوم دچار كرده…

 

1. ويولن گيبسون استراديواريوس، ارزش: 15 ميليون دلار

 

اين ويولن فوق العاده ارزشمند يكي از گران قيمت ترين ويولن هاي دنياست كه در سال 1713 ميلادي توسط سازنده ايتاليايي، آنتونيو استراديواري ساخته شده. در سال 1919 دو بار دزديده شد! كه البته خيلي زود بازيابي شد. يه بار ديگه در سال 1936 توسط يك دلال ساز دزديده شد، كه اين بار سارق 50 سال بعد از سرقتش در بستر مرگ نزد همسرش اعتراف كرد. همسرش ويولن رو به مقامات قانوني برگردوند. در حال حاضر نوازنده چيره دست ويولن، جاشوا بل، صاحب اين ويولن هست.

 

  1. تابلوي "كبوتر و نخود سبز" اثر پيكاسو، ارزش: 28 ميليون دلار

اين اثر كه پابلو پيكاسو در سال 1911 كشيده، يكي از پنج تابلويي بود كه در سال 2010 از موزه هنرهاي مدرن پاريس ربوده شد! مجموع اين پنج تابلو بالغ بر 123 ميليون دلار ارزش داشت كه بين اونها تابلوي پيكاسو ارزشمند ترين بود. سارق سال 2011 دستگير شد (درست خونديد، سارق يك نفر بود!) اما نقاشي هاي مفقود هيچ وقت پيدا نشدن، سارق هم اعلام كرده بود كه موقع فرار از ترسش تابلوها رو داخل سطل آشغال انداخته و صحنه رو ترك كرده!

 

3. تابلوي "گل‌هاي خشخاش" اثر ون گوگ، ارزش: 55 ميليون دلار

 

تابلويي كه گفته ميشه ونسان ون گوگ سه سال قبل از اينكه خودكشي كنه (در سال 1887) كشيده، تابحال دو بار دزديده شده! بار اول در سال 1977 از موزه محمد محمود خليل در قاهره مصر به سرقت رفت و 10 سال بعد سر از كويت در اورد! بار دوم در سال 2010 دزديده شد و هم چنان جزو آثار هنري مشهور اما مفقوده متأسفانه! ناگفته نماند كه براي يابنده يا كسي كه اطلاعاتي به درد بخور در مسير پيدا شدن اين اثر هنري ارائه كنه، مژدگاني 175 هزار دلاري در نظر گرفته شده!

4. تابلوي "طوفان در درياي جليل" اثر رامبرانت، ارزش: 100 ميليون دلار

 

شاهكار رامبرانت، نقاش هلندي قرن هفدهم، و تنها منظره دريايي كه توسط وي نقاشي شد... اين تابلو در مارس 1990 بهمراه 12 اثر هنري بسيار ارزشمند ديگه از موزه اي در شهر بوستون دزديده شد. مجموع ارزش تمام تابلوها در اون زمان 500 ميليون دلار بود، كه اين سرقت رو به بدنام ترين سرقت آثار هنري در تاريخ و هم چنين بزرگ ترين سرقت اموال شخصي در سطح جهان تبديل كرد. چند سال پيش بازرسان اف بي آي اعلام كردن كه سارقان اين پرونده مرموز شناسايي شدن، اما در قيد حيات نيستن! بنابراين تابلوي رامبرانت و ساير آثار همچنان مفقود هستن.

 

5. تابلوي "مونا ليزا" اثر دا وينچي، ارزش: دست كم 2 ميليارد دلار

 

مونا ليزا بدون شك مشهورترين اثر هنري دنيا و لبخند اون پر تكرار ترين لبخند تاريخه! اين تابلوي گران بها در سال 1911 توسط يكي از كارمندان موزه لوور از موزه دزديده شد! سارق زرنگ تا ساعت تعطيلي موزه توي كمد جارو قايم شده بوده و بعد با مونا ليزا فرار مي‌كنه! خوشبختانه بعد از دو سال تابلو پيدا شد و مونا ليزا به خونه اش برگشت! با ارزش امروزي دست كم ۲ ميليارد دلار، مي‌شه قاطعانه گفت كه تابلوي مونا ليزا با ارزش ترين شيء به سرقت رفته در دنياست!

درسته كسايي كه چنين دزدي هايي رو انجام ميدن، آدم هاي حرفه اي و باهوشي هستند ولي كسايي هم هستند كه به همون اندازه يا شايد هم بيشتر هوش و استعداد براي گير انداختن اين دزدها دارند. اگر مايليد تو حل يكي از سخت ترين و هيجان انگيزترين پرونده هاي دزدي در جهان، نقشي داشته باشيد، تويِ اتاق فرار منتظرتون هستيم.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۱۲:۴۱:۴۰ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

اين سوالا رو زياد شنيديد كه: اين بازي ترسناكه؟ اين فيلم ترسناكه؟ داستانش ترسناك هست حالا؟

همين چيزا باعث ميشه متوجه بشيد كه طرفداراي ژانر ترسناك تو هر چيزي زياده. پس ما تصميم گرفتيم براي شما ي ليست از ترسناكترين فيلمهايي كه تا حالا ساخته شده رو آماده كنيم و اينم ميدونيم كه سليقه ها متفاوته، پس اگر فيلم ترسناك مورد علاقه خودتون رو پيدا نكرديد براي ما بنويسيد.

با توجه به حال و هواي فيلماي ترسناك از سناريو گرفته تا فضا، دكوراسيون، موسيقي، نور و جلوه هاي ويژه، طرفداراي اين ژانر آدماي خاصين كه ترس و دلهره رو مي پسندن و بعد از ديدن اين جور فيلما انرژيشون بيشتر ميشه و به قول معروف شارژ ميشن. اين آدما از هر نوع ترس و دلهره اي تو داستانا، فيلما و حتي بازيا استقبال مي كنن و لذت مي برن.

پيشينه اين ژانر و انعكاس هراس در ادبيات كهن خصوصا در اسطوره ها خيلي زياده و به قرن 18 ميلادي بر مي گرده. البته  اولين فيلم ترسناك تقريبا يك قرن بعد يعني در سال 1890 توليد شده كه در اون موجودي فراطبيعي و ناشناخته به عنوان شخصيت منفي و ترسناك داستان در نظر گرفته شده بود. كم كم توليدكنندگان اين نوع فيلم ها با استفاده از نورهاي پركنتراست، فضاهاي مرموز و مه آلود و نورپردازي با مايه هاي تيره، پيچيدگيهاي خاصي رو به اين ژانر اضافه كردن كه تاثير گذاري اونها رو خيلي بيشتر كرده و جذابيت اين ژانر رو افزايش دادن. 

در اينجا به چند نمونه از فيلم هاي پرطرفدار اين ژانر مي پردازيم:

 

جن گير (The Exorcist)

 

جن گير محصول 1973 سينماي هاليوود، جزء ترسناكترين و محبوب ترين فيلم تاريخ سينماي جهانه كه در زمان خودش هم از سوي منتقدان و هم از سوي حاميان؛ حسابي مورد ستايش قرار گرفته. جن گير اولين فيلم ترسناك تاريخ سينماييه كه در بخش فيلمنامه و صداگذاري برنده جايزه اسكار شده.

 اين فيلم كه با اقتباس از رمان افسانه اي و پرفروش  ويليام پيتر بلتي ساخته شده، داستان تسخير شيطاني يك دختر 12 ساله و تلاش مادرش براي نجات جون دخترشه.

جن گير از اون جهت كه شخصيت پردازي ها را هم سطح با المان هاي ترسناك فيلم قرار داده، از قدرت و جذابيت خيلي بالايي برخورداره. البته اين فيلم به خاطر لحن واقع گرايانه اش؛ واقعا شوكه كننده هم هست و سكانس هاي بي نظيري داره كه نوعي ترس خالص رو به بيننده تزريق مي كنه.

 

فيلم آنابل (Annabella)

 

آنابل به كارگرداني John R. Leonetti محصول 2014 ، يك فيلم ترسناك خوبه كه تمام اجزاي فيلم ترسناك رو داره. داستان عروسك شيطاني آنابل يكي از مشهورترين داستان هاي ژانر وحشته كه با قصه سرگرم كننده و عامه پسندش هيجان زيادي رو براي تماشاچيان به همراه داره.

داستان فيلم ماجراي يه زوج جوانيه كه منتظر تولد فرزندشون هستن و پدر خانواده با اهداي يه عروسك قديمي به همسرش ماجراهاي ترسناك و فراطبيعي بعدي رو رقم مي زنه. اگه از اون دسته آدمايي هستين كه از تكون خوردن اشيا و باز و بسته شدن در و پنجره به ستوه اومديد و اين چيزا ديگه نمي ترسوندتون، از آنابل حتما لذت  مي برين.

 

فيلم حلقه (The Ring)

 

حلقه محصول سال 2002 به كارگرداني گور وربينسكي يه فيلم ترسناك روان شناختيه. ماجراي  فيلم در مورد روزنامه نگاريه كه مي خواد پيگير مرگ مرموز چهار نوجواني بشه كه به طرز هولناكي به قتل ميرسن. نقطه مشترك قتل اين نوجوونها  فيلميه كه هر كسي مي بيندش ، تو زماني كمتر از 7 روز به قتل مي رسه.

اين فيلم كه بازسازي فيلم Ringu ژاپنيه، يكي از مهم ترين فيلمهاي ترسناك آمريكاييه كه تو زمان اكرانش به خاطر جلوه هاي ويژه ي بيرون اومدن دختري از صفحه تلويزيون خيلي معروف شد. از نظر منتقدان فيلم حلقه، بدون  نشون دادن بي پرده خشونت، تماشاگر رو خيلي خوب مي ترسونه و اين ترس تو كل فيلم حفظ ميشه.

 

نقد فيلم احضار ارواح (The Conjuring)

 

جيمز ون در سال 2013 فيلم احضار ارواح را در مورد خانواده پرون ساخت كه با نقل مكان به خانه جديد، اتفاقات غير معمول و عجيبي رو تجربه مي كنن.

ون تونسته با ايجاد حس تعليق از بدو ورود خانواده پرون به خانه تسخير شده، شرايط استرس زا رو براي تماشاگر ايجاد كنه و بعد با تكنيك هاي ساده اما كاربردي، وحشت رو به مخاطب انتقال بده و كاري كنه كه بيننده از لحظات ترسناك فيلم به شدت بترسه.

كارگردان اين فيلم با ذهن مخاطب به خوبي بازي كرده و بهش اجازه تفكر و تجزيه و تحليل موقعيت رو نداده و تونسته در ترسوندن مخاطب به خوبي عمل كنه كه همين موضوع، رضايت و خشنودي طرفداراي ژانر وحشت از اين فيلم رو به همراه داشته.

 

فيلم راهبه (The Nun)

 

موضوع فيلم راهبه، درباره شيطاني به نام والاك كه در قالب راهبه اي ظاهر ميشه و حوادثي رو رقم ميزنه كه بسيار ترسناك و دلهره آوره.. ماجراي فيلم كورين هاردي در كليساي سنت كارتا در حوالي روماني و در سال 1952 اتفاق ميفته. چند ماه بعد از اين كه راهبه ي كليسا بعد از روبرو شدن با والاك خود كشي مي كنه،" پدر برك" مامور ميشه تا به همراه يه راهبه اين واقعه رو بررسي كنه و حوادث وحشتناك و رعب آوري كه در طول رسيدگي به اين پرونده باهاش روبرو ميشن، اين محصول سال 2018 رو خاص و جذاب مي سازه.

فيلم راهبه تونسته با دكوراسيون و فضاي بسيار مناسبش، ترس و نگراني رو به راحتي به مخاطب انتقال بده و بازيگران با بازي خوبشون در انتقال حس وحشت موفق عمل كردن.  

 

كلبه وحشت يا شيطان مرده (Evil Dead)

 

كارگردان و نويسنده اين فيلم،" سم ريمي"، در سال 1983 با ساخت فيلم كلبه وحشت، در محيطي كاملا متمايز با آثار ترسناك اون روزهاي هاليوود، مخاطبان زيادي رو به اين ژانر علاقه مند كرد.

در اين فيلم عده اي جوان به كلبه اي دور افتاده ومتروك در ايالت تنسي ميرن و در اونجا ميزبان اشباح و شياطين خبيثي ميشن كه از كتابي جادويي به نام Naturom Demonto نيرو مي گيرن.

حضور 5 جوان در كلبه وحشت، جايي كه نفرين از سر و كول شخصيت ها بالا مي رود لحظات ترسناكي براي بيننده رقم مي زنه كه در نوع خودش خيلي هيجان انگيزه.

در كل اگه شما هم ژانر وحشت و فيلمهاي ترسناك رو دوست دارين، پس اتاق تسخير مجموعه انيگما رو از دست ندين. اتاقي كه با معماهاي خلاقانه و جذابش علاوه بر ترس، شور و هيجان خاصي به همراه داره كه مي تونه براي همه اعضاي گروه تجربه تكرار نشدني و جديدي بسازه. اتاقي كه همه بخشهاش مثل موسيقي، نور، دكور و حتي سناريوي باحالش تداعي كننده فيلم هاي ترسناك و خفنه. فيلم هايي كه شايد تا حالا فقط تجربه ديدنش رو داشتين و لمس حس ترس بازيگرا، براتون كمي بعيد و دور از ذهن ميومد. ولي در مجموعه اتاق فرار انيگما اين امكان واسه همه علاقمندان وجود داره تا با حضور تو اتاق تسخير، فضايي ماورايي و غير واقعي رو تجربه كنن.

ماجراي اتاق تسخير از اين قراره كه در سال 1974 همه اعضاي يك خانواده به دست پدر خانواده به قتل ميرسن الا نلي دختر كوچك خانواده....پدر خانواده، لوئيس، بعد از اعتراف تكان دهنده به اعدام محكوم ميشه. بعد از اين ماجراها، تمام افرادي كه به اين خونه نقل مكان مي كنن، شاهد اتفاقات عجيب و غريبي هستن كه بسيار دلهره آوره. حالا شما به عنوان ساكنان جديد خونه، صداي آواز يه دختر بچه رو از ديوارهاي خونه مي شنوين و تنها راه نجاتتون، آزاد كردن ارواح خونه ست، در غير اين صورت جوان ترين عضو گروهتون رو از دست ميدين.

درسته كه ترس و دلهره تو اين اتاق نسبت به اتاقاي ديگه مجموعه كمي بيشتره ولي دنبال كردن سرنخا براي حل كردن معماها و پيدا كردن يه راه براي نجات، شور و هيجاني به اعضاي گروه ميده كه تركيبش با ترس ميتونه يه تجربه خاص و بي نظير باشه. علت استقبال خيلي زياد از اتاق تسخير مجموعه انيگما شگفت انگيز و مرموز بودن اين اتاق، مخصوصا معماهاي سخت هست كه واكنش هاي پيچيده تري رو در پي داشته و از نظر خيليا يه سرگرمي باحال با حس ترس لذت بخشه.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۸:۳۲:۳۶ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

فيلم هايي مانند جادوگر شهر از، ادوارد دست قيچي و... فيلم هايي هستن كه به خاطر اين كه حس گذار از دنياي واقعي به دنياي تخيل رو ترسيم مي كنن، بيشتر شبيه خواب و رويا هستن. قطعا همه ما تجربه يه خواب خوب به همراه يه روياي شيرين و رنگارنگ رو داريم، ولي ادماي كمي هستن كه با خوش شانسي روياي شيرينشون رو تو دنياي واقعي هم لمس مي كنن. تجربه دنياهاي تخيلي و فانتزي كه ديگه براي همه در حد يه آرزو باقي مي مونه و تقريبا بايد به ديدنشون تو صفحه جادويي تلويزيون بسنده كنيم. ولي اين روزا، يه جاهايي مثل مجموعه انيگما پيدا ميشه كه پر از چيزاي عجيب و غريبيه كه بي شباهت به دنياي خيالي و بامزه روياهاي بچگيمون نيست.

از بين موضوعات رايج بين فيلم ها، معمولا فيلم هايي كه مربوط به دنياهاي فانتزي و موضوعات غير واقعي هستن؛ تقريبا براي همه جذابن و افراد تو هر سني دوس دارن بشينن و فيلم هاي شاد تخيلي رو ببينن. اين فيلم ها به دليل درگير كردن قوه تخيل، نشاط خاصي به همراه دارن كه معمولا باب طبع همه ميشه. فيلم هايي مثل جومانجي 1، 2 و 3 ، يا فيلم چارلي و كارخانه شكلات سازي و ... كه هر كدومشون به نحوي تو جان بخشي به اين دنياهاي جذاب تخيلي نقش اساسي دارن.

 

چارلي و كارخانه شكلات سازي

 

فيلم چارلي و كارخانه شكلات سازي اثري زيبا به كارگرداني تيم بريتون با بازي فوق العاده جاني دپ در سال  2005 ساخته شده. اين فيلم با اقتباس از كتابي به همين عنوان نوشته رولد دالدر نويسنده بريتانياييه كه درون مايه فانتزي داره. پيش از اين هم در سال 1971 يك فيلم ضعيف به نام ويلي وانكا و كارخانه شكلات سازي از روي همين داستان ساخته شده بود كه اصلا تو قد و قواره فيلم بريتون نيست. 

فيلم از همان اول عجيب و غريبه و لوكيشن و طراحي صحنه هاي خيالي بسيار برجسته و منحصر بفرده. به طوري كه بيننده از ديدن جهان خوش رنگ و لعاب شكلاتي فيلم به وجد مياد و حسابي لذت مي بره. نقطه برجسته فيلم فقط طراحي صحنه و دكور فوق العادش نيست و صحنه هاي عجيب و غريب فيلم مثل: آبشارها و رودخانه هاي شكلاتي مذاب، ادامس هاي جادويي، موجودات كوتوله اي و ... يه تفريح بصري و سرگرم كننده سينمايي رو واسه بيننده ها به همراه داره.

كارخانه عجيب شكلات سازي يه دنياي خيالي و رنگارنگه كه كارتون رو به واقعيت تبديل كرده و با استفاده از موزيك و بازي هاي جذاب بازيگرا، هر لحظه هيجان و شادي را به بيننده ها تزريق مي كنه.

 

جومانجي 1، 2 و 3

 

جومانجي 1 خاطره اي شيرين هاليوودي دوران نوجواني خيلي از پدر ها و مادرهاست كه داستان ماجراجويي پسري به نام آلن رو به تصوير مي كشه. پسري كه يه جعبه بازي پيدا مي كنه و با شروع بازي به طرز عجيبي در حباب وسط جعبه جذب ميشه و بيننده رو با خودش درگير حوادث و اتفاقات پيش رو مي كنه.

قسمت دوم، با عنوان " به جنگل خوش آمديد" پر از ماجراجويي و خطر پذيريه. در اين قسمت كاراكترها بايد با همكاري هم و با استفاده از تواناييها و ضعف هاشون ماجراها رو يكي يكي پشت سر بذارن.

در قسمت سوم هم دغدغه هاي جديدي از جوونا مطرح ميشه كه مانند قسمت هاي قبلي پر از ماجرا و اتفاقات عجيب و غريبه.

در كل اين فيلم فانتزي و مهيج اثري درخشان و ارزشمنده كه پر از ماجراجوييه و تلاش كرده با گرافيك خوش آب و رنگش بيننده ها رو سرگرم كنه. تو اين فيلم حس تعليق، هيجان و ابتكاراتي كه بازيگرا براي نجات جونشون انجام ميدن؛ بسيار مسحور كنندست و تقريبا همه بيننده ها با اتفاقاتي كه بازيگرا باهاشون مواجه ميشن، همدلي ميشن و پا به پاي اونا ترس و دلهره رو در كنار هيجان و نشاط تجربه مي كنن.

 

اتاق فرار فانتزي

 

مجموعه انيگما با طراحي اتاق رويا و ساخت يه دنياي فانتزي، تونسته هيجان و شادي رو در كنار ماجراجويي قرار بده و لحظات باحال و خنده داري رو براي همه بسازه. بازيكنا مثل برندگان بليط طلايي كه شكلات هاي وانكا رو خريداري كردن؛ اجازه دارن وارد اين اتاق شاد و مرموز بشن و با به سر گذاشتن كلاه مخصوصي كه بهشون داده ميشه، بازي ذهني اما پر جنب و جوشي رو شروع كنن.

اين اتاق سراسر فان قراره مثل اسمش رويايي و خاطره انگيز باشه، تصور كنين چشماتونو مي بندين و بعد كه وا مي كنين، وارد يه دنياي جديد و عجيب ميشين، دنيايي فانتزي كه پر از اتفاقات عجيب و خنده داره و يه قانون بسيار هيجان انگيز و بامزه داره داره. قانون اين اتاق خاص و منحصر بفرد اينه كه بايد محدوديت ها رو كنار بذارين و هيجاني بي حد و مرز رو تجربه كنين. پس تو اين اتاق براي قهرمان بودن، فقط يه راه وجود داره: بايد ياد بگيري بيشتر لذت ببري.

اتاق رويا تركيب باحالي از اتاق فرار و فعاليت ورزشيه، برعكس اتاقاي ديگه ترسش خيلي كمه و معماهاش بر پايه فعاليت بدنيه اما هيجانش فوق العاده بالاست. تو اين اتاق واقعا قراره يه جيمز باند واقعي بشين و مهارت هاي خاص خودتون رو به نمايش بذارين. البته لازم نيست حتما توانايي فيزيكي خاصي داشته باشين، تقريبا همه مراحل با همفكري و كار گروهي خوب قابل حله.

درسته كه اين بازي براي خانواده ها مناسبه ولي اصلا بچگونه نيست، بلكه جوري طراحي شده كه سرگرمي هاي مختلف مثل حل كردن معما رو با فعاليت هاي ورزشي و بازي هاي مختلف مثل دوچرخه سواري، پرش، طناب بازي و...   تركيب مي كنه كه خيلي براي دورهمي هاي خانوادگي كه معمولا با همراهي والدين و كودكانه، مفيد و نشاط آوره.

در كل اتاق فرار رويا يه تجربه كاملا متفاوتيه و تركيب خيلي بامزه اي از حس ترس، دلهره و هيجانه كه با فعاليت فيزيكي عجين شده و اصلا قابل مقايسه با هيچ كدوم از تجربه هاي قبلي زندگي آدما نيست.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۰۳:۳۰ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

طرفداراي داستاناي جنايي تو كشور ما بيش از حد زياده. حالا ما قراره راجع به بهترين شخصيت هاي داستاني كه كارآگاه هاي بي نظير زمان خودشون بودن، صحبت كنيم. ي چيز خيلي جالب هم بگيم كه شما ميتونيد توي شرايط همين كارآگاه هاي معروف قرار بگيريد و بيفتيد دنبال پيدا كردن قاتلين زنجيره اي. پس تا آخر اين مطلب با ما همراه باشيد.

تمام كاراگاهها شبيه هم نيستن و تو يه سطح قرار ندارن. بعضي هاشون مهارت هاي حيرت انگيزي دارن كه جذابيت هاي شخصيتي شون رو زيادتر مي كنه و باعث ميشه بيشتر تو يادها بمونن. اينجا به 10 تا از مشهورترين كاراگاههاي خيالي دنياي ادبيات اشاره مي كنم.

 

شرلوك هلمز

 

شرلوك هلمز معروفترين و شناخته شده ترين كاراگاه تاريخ ادبيات جهان كه در 56 داستان كوتاه و 4 رمان نقش افريني كرده ساخته و پرداخته ذهن نويسنده توانمند آرتور كنان دويله.

هلمز با استايل و پوشش خاصش از طرف مردم اونقدر پذيرفته شده بود كه بسياري به ادرسش تو لندن نامه مي نوشتن و ازش كمك مي خواستن.

هلمز با نبوغ باور نكردنيش كه تقريبا هر چيزي رو با استدلال و علم توضيح مي ده، از همان ابتداي خلقت پرطرفدار بوده و به خاطر تكرار فراوانش تو فيلم ها و سريال ها هيچ قت از خاطره ها نمي ره. دو فيلم و دهها سريال با اقتباس از اين كارگاه مشهور ساخته شده كه بازي باسي راثبن و جرمي برت از بهتريناشه.

 

هركول پوارو

 

هركول پوارو بخش شيك و مجلسي ادبيات و فرهنگ انگليسيه كه به قلم زيباي آگاتا كريستي نگاشته شده . پليس بلژيكي خودستايي كه در زمان جنگ جهاني اول به انگلستان پناهنده ميشه و با نبوغ خارق العاده اش پرونده هاي زيادي رو حل مي كنه.

پوارو مبادي اداب و باهوشه، تو لباس پوشيدن خيلي وسواسيه و متخصصه حل كردن معماهاي دربسته ست. معماهاي دربسته يعني جنايت هايي كه بي نقص اجرا شدن و عملا پيداكردن قاتلش غير ممكنه.  

از پوارو و هوش مافوق بشرييش فيلم ها و سريال هاي زيادي ساخته شده كه بازي ديويد ساشت تو سريال هركول پوارو بسيار به اين كارگاه مشكل پسند و شيك پوش نزديكه.

 

خانم مارپل

 

خانوم مارپل پيرزن مهربون و سمجيه كه اولين بار سرو كلش تو يه سري از داستان هاي كوتاه مجله پيدا ميشه، ولي خيلي زود آگاتا كريستي به عنوان نويسنده داستان تصميم مي گيره ازش تو 12 رمان جنايي ديگه استفاده كنه. بانويي كهنسال كه تو يه دهكده كوچك تو سنت مري ميد زندگي مي كنه و تقريبا از سوي پليس و جنايتكارا دست كم گرفته ميشه ولي بعد از كسب موفقيت هاي چشم گيري كه تو حل پرونده ها نصيب خانم مارپل ميشه، خيليها به توانايي هاي استنباطيش اعتراف مي كنن.

از اين اثر فاخر فيلم ها و سريال هاي زيادي ساخته شده كه بازي ژوئن هيكسون و ژرالدين مك اوان تو سريال هاي خانم مارپل بسيار تاثيرگذاره.

 

لرد پيتر ويمزي

 

لرد پيتر يه جنتلمن واقعيه كه حل پرونده هاي جنايي براش بيشتر سرگرميه. نويسنده انگليسي اين اثر ارزشمند، دوروتي ال سيرز، تلاش كرده تا با نثري شيوا ادبيات فاخر عصر انگلستان در ان دوران رو نمايش بده. توي داستان، لرد پيتر ويمزي بعد از اين كه برادرش به قتل محكوم ميشه به صورت كاملا جدي به حل كردن پرونده ها مي پردازه و همين داستان رو جذابتر مي كنه.

از بين بازيگراني كه نقش لرد پيتر رو بازي كردن، ايان كارمايكل بهترين نقش افريني رو داشته.

 

بازرس رودريك الن

 

خالق اين اثر، انجيو مارش، از اين سربازرس انگليسي در سي و دو رمان استفاده كرده كه مجموعه داستانهاش به خاطر روش هاي قتل عجيب و غريب بسيار جذاب و خواندنيه. شروع مجموعه از زمانيه كه اين كاراگاه تو اسكاتلنديارد كار مي كنه و تا زماني كه به رئيس ارشد ارتقا پيدا مي كنه ادامه داره.

سه بازيگر نقش بازرس رودريك آلن رو بازي كردن كه بهترينش به پاتريك مالاهايد تعلق داره.

 

جولز ميگره

 

كميسر جولز ميگره فرانسوي در 75 رمان و بيست و نه داستان كوتاه جرج سيمنون بلژيكي نقش افريني مي كنه. اين كارگاه كه بسيار به پليس هاي واقعي شباهت داره از كار گروهي و پشتكار به نتيجه ميرسه.

ميگره بوسيله بازيگران زيادي نقش افريني شده كه بهترينش رو روئن اتكينسون بازيگر نقش مستر بين بازي كرده.

 

سم اسپيد

 

دشيل همت خالق سم اسپيد در يك رمان و سه داستان كوتاه خود از اين كاراگاه ساكن سان فرانسيسكو استفاده مي كنه. سم يه كاراگاه خوش گذرون اما مسئوليت پذيره كه يه شركت كارگاهي رو اداره مي كنه و از درگيري فيزيكي هم نمي ترسه. كاراگاه خلق شده همت خيلي با پوارو و هلمز فاصله داره و زبان داستان كمي پيچيده به نظر مياد ولي  به خاطر اين كه همت خودش يه زماني كارگاه بوده، اين اثر تاثير زيادي روي كاراگاهاي زانر جنايي داشته.

 از اين اثر فيلم هاي زيادي ساخت شده كه مهمترينش Addapion با بازي هامفري بوگارت معروفه.

 

كنزي ميلهون

 

 كارگاه خصوصي خانم كنزي ميلهون يك فارغ التحصيل زيبا و جوان اهل شهر خيالي كاليفرنياست كه توسط نويسنده امريكايي سو گرفتون خلق شده. اين كاراگاه عاشق مسافرت، در هر كدام از سفرهايش ماجراهاي زيادي رو تجربه مي كنه. اين مجموعه كوتاه ولي داراي طرح داستاني قوي و منسجميه.

 

فيليپ مارلو

 

فيليپ مارلو يه كارگاه خصوصي هاليووديه كه معتقده همه دروغ ميگن. نقطه ضعف مارلو كشيدن سيگار زياد و مصرف الكله و اكثر پرونده هاي اين كاراگاه بدبين كه پيرامون عناصر خشونت و مواد مخدره ، تو محله هاي خطرناك هاليوود رخ ميده. به نظر مي رسه ريموند چندلر با خلق اين اثر ميخواسته از جامعه فاسد انتقاد كنه.

فيلم the big sleep  با بازي زيباي هامفري بوگارت و سريال  Philip Marlowe,Private Eye با بازي پاورز بوث با اقتباس از اين اثر ساخته شدن.

 

كاراگاه بازرس توماس لاينلي

 

يك كاراگاه انگليسي كه توسط آرتور اليزابت جرج امريكايي خلق شد. لاينلي به عنوان هشتمين ارل اشرتون با كمك باربرا هورس، همدست اسكاتلند يارديش، پرونده هاي جنايي زيادي رو حل مي كنه كه مهترينش قتل در دبيرستاني در بريتانياست. اماكن و شخصيت هاي انگليسي تو اين رمان اونقدر دقيق و ريزبينانه توصيف شد ن كه كسي باور نمي كنه نويسنده اش انگليسي نباشد.

سريال The Inspector Linley Mysteries از روي اين اثر ساخته شده.

از همون دوران كودكي كاراگاههاي تو كارتونا با كلاه مخصوص بر سر و يه ذره بين در دست اونقدر جذاب هستن كه خيلي زود پاشون به بازيهاي كودكانه باز ميشه و با خلاقيت فوق العاده دنياي بچگي حس و حال تكرار نشدني اي رو برامون مي سازن. كم كم با بزرگ شدن ادمها، شايد ديگه نه وقتش باشه و نه حوصلش كه به سراغ اين جور بازيا بريم، ولي به خاطر وجود حس كنجكاوي و لذت فراموش نشدني بازياي بچگي، ديدن فيلم ها و خوندن داستان هاي جنايي معمايي هم چنان يه سرگرمي عالي به شمار ميره.

درسته كه تقريبا همه انسان ها به خاطر روحيه كنجكاوي، ناخوداگاه جذب چنين ژانري مي شن ولي براي بعضيا اين حس خيلي قويتره و ديدن فيلم و خوندن كتاب با همه جذابيتهاش، نمي تونه پاسخگوي روحيه ماجراجويانه شون باشه، واسه اين افراد حتي بازي هاي رايانه اي هم خيلي راضي كننده نيست و اونا دنبال يه چيز خيلي هيجان انگيزتر و خاصتر مي گردن.   يه جايي مثل مجموعه انيگما با اتاق هاي فراري كه به صورت  اختصاصي به موضوعهاي معمايي وقتل مي پردازه.

اتاق قتل مرموز انيگما كه كاملا حال و هواي كاراگاهي و جنايي داره و موضوعش در مورد قتل هاي سرياليه، براي اين افراد يه پيشنهاد منحصر بفرده. تو اين اتاق بازيكنا به عنوان كارگاه بايد قاتلي كه 11 نفر رو به يه روش واحد به قتل رسونده، پيدا كنن و اونو تحويل قانون بدن. تو اتاق قتل مرموز از ذره بين و كلاه مخصوص كاراگاهي خبري نيست ولي بازيكنا بايد دقيقا به اندازه تمام كارگاهايي كه تا حالا ديدن و يا در موردش خوندن، نكته سنج و دقيق باشن. براي حل كردن معما سرنخ ها رو جدي بگيرن و از هيچ نكته كوچك و در ظاهر بي ارزشي غافل نشن.

اتاق فرار به همه اين فرصت را ميده تا براي يه روز به يكي از اون كارگاههايي كه دوسشون دارن تبديل بشن و خودشون رو تو شرايطي كاملا مشابه محك بزنن. پس اگه فك مي كنين خيلي باهوش و ماجراجوييد، اين گوي و اين ميدان.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۹:۳۶:۲۹ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]

كمتر كسي پيدا ميشه كه بگه هركول پوآرو رو نميشناسم. ممكنه كتاب آگاتا كريستي رو نخونده باشيد اما قطعا فيلم پوآرو رو ديديد. محبوبيت زياد اين رمان باعث استفاده از اين كاراكتر در فيلم هاي سينمايي و سريال هاي تلويزيوني زيادي شده. از بين اونا سريال هركول پوآُرو در ژانر درام جنايي با لوگوي مخصوص، موسيقي منحصر بفرد و بازي فوق العاده ديويد سوشي شاهكاريه كه در ماندگاري اين اثر بيشترين تاثير رو داشته. پوارو كوتاه قد ( تقريبا 150 سانتي متر)، مرتب، شنگول و شيك پوش يه سري خصوصيات منحصر بفرد داره كه شنيدنشون مي تونه براي همه جالب و جذاب باشه، مثل اين كه :

 

  1. پوارو در اصل بلژكيه نه فرانسوي. اين يه حقيقته كه پوارو بارها بهش اشاره مي كنه.
  2. پوارو قبلا عضو نيروي پليس بلژيك بوده و به خاطر هوش و سخت كوشي زيادش خيلي زود ترقي مي كنه و قبل از جنگ جهاني اول حتي رييس پليس بروكسل هم ميشه.
  3. با آغاز جنگ جهاني اول و اشغال بلژيك، پوارو به انگلستان پناه مياره و به مرحمت پيرزني ثروتمند به نام اميلي اينگل تورپ در روستاي استايلز سنت مري ساكن ميشه. همونجايي كه اولين پرونده جنايي رو حل مي كنه.
  4. پوارو خيلي مغروره و بويي از فروتني نبرده. داستان رمان تو زمان انگليسي هاي عهد امپراتوري يعني شاه ادوارد و شاه جورج رخ داده كه انگليسيها بزرگترين قدرت درياها و امپراتوري قدرتمندي تو دنيا به شمار ميرفتن؛ ولي پوارو با ميل سيري ناپذيرش به خودستايي حتي انگليسيارم از رو برده بود و عاصيشون كرده بود. كلا خيلي به قدرت ذهنش مباهات مي كرد و دوست داشت اونو با عنوان مشهورترين و بهترين كاراگاه خصوصي جهان صدا بزنن.
  5. پوارو از نظر جسمي آدم ضعيفيه و تاب و تحمل فشار بدني نداره. تو سفر با هواپيما و كشتي، همش ناله و بي تابي مي كنه. هواي سرد و باراني رو دوست نداره و معتقده كه قدرتش تو مغزشه و از زد و خورد و زورازمايي هم تا جايي كه امكان داره، دوري مي كنه. در كل از فعاليت فيزيكي كه همراه با قدرت و سرعت باشه استقبال نمي كنه.
  6. پوارو به ظاهرش خيلي اهميت ميده و توجهش به سرو وضعش وسواس گونه ست. پوشيدن جامه هاي گران قيمت و رسمي حتي تو شرايط غير رسمي با كفش هاي ورني براق و تلاش براي پوشاندن موهاي خاكستري كه خيلي وقتا تمسخر اشكار يا پنهان اطرافيان رو به همراه داشت، از خصوصيات بارز اين شخصيته. براي پوارو آرايش سبيل شق و رق و نظاميش كه به صورتش شكوه خاصي ميداد؛ به اندازه دقتش به جزئيات پنهان يه قتل مهم و حياتي بود.
  7. پوارو وسواس فكري و عملي داره و به رعايت نظم و ترتيب و قرينگي خيلي توجه مي كنه. به همين خاطر بعضي از رفتاراش از نظر ديگران عجيب و غريبه مثلا خطوط منحني تو چيدمان منزل رو نمي پسنده و مبلمان با زواياي گرد رو اصلا تحمل نمي كنه. در حال صحبت با ديگران بي اختيار در حال مرتب كردن خرت و پرتهاست. از نظر پوارو واقعا غير قابل تحمله كه هر مرغ، تخمايي با اندازه هاي متفاوت بذاره!!! چون در اين صورت تقارن روي ميز صبحانه بهم مي خوره. از همه عجيب تر اين كه هركول هيچ وقت يه قرص نان با شكل نامنظم رو  هم نمي خورد.
  8. هركول غذاي خوشمزه رو مي پرسته و به اشپزي علاقه داره و در انتخاب اونا وسواس زيادي به خرج ميده. در بهترين رستوران هاي غذا مي خوره و صبحانه كامل از نظرش هات چاكلت با كروسان يا يه خوردني شيرينه. نوشيدني هاي مورد پسندش هم خاص و يكم منحصر بفردن. مثلا قبلنا قهوه مي خورد ولي الان فقط شكلات داغ و كروسان مي خوره.
  9. در بلژيك يه آبجو به نام هركول وجود داره كه به نام M.Piorot نامگذاري شده. هرچند كه هركول برخلاف انگليسيا ليكورهاي شيرين با طعم ميوه رو مي پسنديد. به نظرم يه بطري شراب و يا شايد يه ليكور خوب انتخاب بهتري بود.
  10. روش كار هركول پوارو هم كاملا با بقيه كاراگاها فرق داشت و برخلاف اونا از طريق بررسي شواهد مثل ردپا يا خاكستر سيگار و ... نتيجه گيري نمي كرد. بلكه قدرت منحصر بفرد پوارو تو بازافريني صحنه هاي قتل تو ذهنش بود. استفاده از سلول هاي خاكستري مغز بعد از بدست آوردن سرنخ ها از زيبا ترين جنبه هاي داستان پواروئه.

هركول پوآرو معروف به موسيو پوارو كاراگاه تخيلي 33 رمان، 59 داستان كوتاه و يك نمايشنامه كامل از آگاتا كريتسي، نويسنده شهير انگليسيه كه قهرمان 4 رمان ادامه دار سوفي هانا هم هست. پوارو از مشهورترين شخصيت هاي داستاني تاريخ ادبياته كه جمله معروفش" همه چيز بر عهده سلول هاي خاكستري مغزه" هيچ وقت از يادها نمي ره.

در حال حاضر با وجود پيشرفت هاي خيلي زيادي كه توعرصه بازي به وجود اومده؛ شما مي تونين خيلي راحت و سريع به خواستتون برسين و خودتونون رو تو جايگاه يه كاراگاه معروف مثل پوارو قرار بدين و چالش هاي اين شغل رو از نزديك لمس كنين، مجموعه هاي اتاق فرار با اتاق هايي كه دقيقا براي فعال شدن سلول هاي خاكستري مغزتون طراحي شدن.

 پس اگه واقعا فك مي كنين كه انسان زيركي هستين و نكته سنجيتون مثال زدنيه، مي تونين خودتون رو تو اتاق قتل مرموز مجموعه انيگما محك بزنين و براي يه ساعت خودتون رو تو نقش يه كارگاه زبده و كاربلد به چالش بكشين. تو اتاق قتل مرموز مجموعه انيگما، معماي يه قتل عجيب و به ظاهر حل نشدني منتظر شما و دوستاتونه تا تو يه فضايي رازگونه  قاتل رو پيدا كنين. قاتل قتل هاي سريالي اي كه 11 نفر رو به يه روش واحد به قتل رسونده و پليس از پيدا كردنش عاجزه. براي حل كردن اين پرونده به كاراگاهايي احتياجه كه از نظر ذهني آمادگي حل معما و روبرو شدن با واقعيتها رو داشته باشن و بتونن با كمك سرنخ هاي به جا مانده قاتل رو پيدا كنن. فضاسازي و شخصيت پردازي اين اتاق كاملا راز آميزه و اگه شما شخصيت كاوشگرانه ماجراجويانه دارين، لذت حل كردن معما تو اين اتاق رو به هيچ وجه از دست ندين.

 

منبع: مجموعه اتاق فرار انيگما

 


ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ۰۲:۲۳:۵۲ ] [ انيگما ] [ نظرات (0) ]
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : ---
دیروز : ---
افراد آنلاین : ---
همه : ---
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی